داستان نويسي هنري است که نقشي مهم و حياتي در زندگي ايفا ميکند و در صورت وم، ميتوان از آن بهر? مالي نيز برد.
داستان نويسي هنري است که نقشي مهم و حياتي در زندگي ايفا ميکند و در صورت وم، ميتوان از آن بهر? مالي نيز برد. اين واقعيت که آموزش داستان نويسي هيچ جايگاهي در برنام? تحصيلي دانشآموزان ندارد بسيار نااميدکننده است، زيرا داستاننويسي نه تنها خلاقيت کودکان را تقويت ميکند، بلکه ارزش آن حتي بيش از يک توانايي هنري ساده است. يادگيري اين مهارت براي زندگي و آيند? شغلي لازم و ضروري است.
در اين مقاله که از گادرين به فارسي ترجمه شده است، گزارشي از معلم دور? متوسطهاي را ميخوانيد که به ناتواني دانشآموزانش در بيان داستاني ساده اعتراض دارد. به گفت? اين معلم، دانشآموزان قيدها را ميشناسند، جملات شرطي را تشخيص ميدهند و دستور زبان را حفظ هستند، اما وقتي از آنها خواسته ميشود يک
صاحبان مشاغل و کسب و کارهاي حرفهاي بيش از همه به اين موضوع واقف هستند. مگر شعارهاي تبليغاتي کالاها براي فروش چيزي جز داستانهاي کوتاه خوش آب و رنگ است؟ براي مثال، «بهترينها را ما عرضه ميکنيم.» يا «با استفاده از اين محصول، تمامي مشکلات شما رفع خواهد شد.» تمام واژههايي که کنار هم قرار ميگيرند ميتوانند بدن? يک داستان را تشکيل دهند. از داستانهايي که در ذهنمان ميسازيم تا جملاتي که در تلويزيون ميشنويم يا حتي مکالمههايي که هنگام استراحت در محيط کار، با همکارانمان برقرار ميکنيم.
بيتوجهي به آموزش داستان نويسي ريشه در اختلاف نظرهاي اساسي دارد. من از آن افرادي نيستم که معتقدند امتحانات بايد بهکل کنار گذاشته شود. حتي به نظر من، در نوشتههاي خلاقانه نيز دانستن برخي اصول و قواعد لازم و ضروري است. البته افرادي نيز هستند که ميتوانند بهطور غريزي هم اصول و قواعد را درک کنند و هم صحيح بنويسند؛ آنها از اين قاعده مستثني هستند. اما به آنچه توجه نميشود اين است که داستان نويسي ميتواند آموزش داده شود و در برنام? درسي رسمي مدارس قرار گيرد.
من به اين امر اطمينان دارم، زيرا خودم از مدرسان داستان نويسي به بزرگسالان هستم. برخي معتقدند کودکان بهطور غريزي داستان نويسان خوبي هستند؛ من با اين جمله مخالفم يا حتي ميتوانم بگويم کودکان بهطور غريزي به هيچ وجه داستان نويسان خوبي نيستند. اغلب داستانهايي که کودکان تعريف ميکنند شايد جالب يا خلاقانه باشد، اما درحقيقت درست نيست. زيرا کودکان روايات غيرمرتبطي را، يکي پس از ديگري، پشت سر هم رديف ميکنند و نام آن را
براي اينکه داستاني شکل بگيرد، بايد مجموعهاي از اصول و قواعد درنظر گرفته شود. نه به اين معني که از کودکان توقع داشته باشيم انواع قيدها را ياد بگيرند، اما آنها بايد ساختار نقشها، پيچ و خم شخصيتها، ويژگيهاي شخصيتهاي اصلي و شخصيتهاي منفي داستان را بشناسند. آنها بايد ياد بگيرند تفاوت مکالمهاي معمولي با مکالمهاي داستاني چيست؛ بايد متوجه شوند اتفاقات اصلي داستانها چطور شکل ميگيرند.
آنچه کودکان بايد براي داستاننويسي ياد بگيرند بيش از اينهاست که شرح آنها در اين گفتار نميگنجد. مهارت (و نه استعداد) داستان پردازي را ميتوان مانند دستور زبان آموزش داد و آموزهها را نيز مانند دروس ديگر سنجيد. اين روند آموزشي بسيار مفيدتر از تکرار طوطيوار مجموعهاي اصول و قواعد خستهکننده است. بايد اعتراف کنم خود من تا اين لحظه کمابيش هيچکدام از اصول و قواعد دستور زبان را نميدانم.
بنابراين، بهتر است اينقدر توپ را در زمين ديگران نيندازيم و مسئوليت فردي خود را بپذيريم. ميتوانيم بهوضوح از نظام آموزشي درخواست کنيم آموزش داستان نويسي و امتحانهاي مربوط به آن در برنام? تحصيلي مدارس گنجانده شود. حتي اگر اهداف مادي بسيار در سر داشته باشيد، باز هم توانايي داستان نويسي يکي از مهمترين و کاربرديترين ابزارها براي رسيدن به آنهاست.
براي نوشتن
داستاننويسي ميتواند يکي از جذابترين و مؤثرترين موضوعات آموزشي باشد؛ تأثير و نتايج آن در آيند? دانشآموزان انکارناپذير است. اين مبحث مفيد و جذاب بايد طوري در برنامههاي آموزشي گنجانده شود که هم دانشآموزان از آن بهره ببرند و هم سنجش آموزهها براي مدرسان امکانپذير باشد. در اين صورت، ميتوان اين
چرا آموزش داستان نويسي به کودک اهميت دارد؟
داستان ,بايد ,کودکان ,آنها ,آموزش ,هم ,داستان نويسي ,و قواعد ,آموزش داستان ,اصول و ,از آن ,آموزش داستان نويسي ,کودکان بهطور غريزي ,صورت وم، ميتوان
درباره این سایت