daastaneman



شايد براي شما عجيب باشد يک آدم‌بزرگ، براي خودش قصه کودکانه بخواند. اما اگر فقط کمي در دنياي کتاب‌هاي کودکان و نوجوانان سير کرده باشيد مي‌دانيد اين جور کتاب‌ها مي‌توانند معجزه کنند. معجزه‌ي قصه‌ي کودکانه را وقتي بيشتر درک مي‌کنيد که اتفاقا از دنياي کودکي فاصله گرفته باشيد. آن وقت است که مي‌فهميد مهم‌ترين دغدغه‌هاي بشري مثل عشق، تنهايي، جنگ، ترس و … چگونه به روشني و درستي در اين کتاب‌ها مطرح شده‌اند و چگونه براي پيچيده‌ترين پرسش‌هاي‌مان پاسخ‌هايي ساده اما قانع‌کننده پيدا مي‌کنيم. البته بايد بگويم منظورم کتاب‌هاي باکيفيت در اين حوزه است و بي‌شک محتواهاي نامناسب در اين حيطه هم فراوان است.


به هر ترتيب، اگر آدم بزرگ هستيد (احتمالا هستيد که اين يادداشت را مي‌خوانيد) پيشنهاد مي‌کنم گاهي در کتاب‌فروشي‌ها به سراغ قفسه‌ي شعر و قصه‌ کودکانه برويد. من که فکر مي‌کنم اين کتاب‌ها مي‌توانند براي ما آدم‌بزرگ‌ها شفابخش باشند.


اين از ما بزرگترها. اما کارکرد اين قصه‌ها، شعرها و ترانه‌ها براي بچه‌ها چيست؟ يا به عبارت ديگر چرا بايد براي بچه‌ها قصه کودکانه بخوانيم؟ در اين يادداشت اندکي از فايده‌‌هاي کتاب خواندن با و براي بچه‌ها مي‌نويسم؛ نوزدان، نوپايان، خردسالان، کودکان و نوجوانان.


تقويت مهارت زبان‌آموزي


تقويت مهارت ديدن، شنيدن و گوش دادن


گسترش دايره‌ي لغات


آشنايي با تصاوير، علامت‌ها و نشانه‌ها


تقويت تمرکز و حافظه


علاقه‌مندي به کتاب در آينده


 تقويت تخيل و خلاقيت


داستان کودکانه به بچه‌ها اين فضا را مي‌دهند تا هرچه مي‌‌خواهند در ذهن‌شان بسازند و خراب کنند. خلق قدرت‌هاي خارق‌العاده براي انسان‌ها، لذت‌هاي پايدارو گره‌هايي که به آساني باز مي‌شوند. خب چنين دنيايي جذاب نيست؟ صادقانه بايد اعتراف کنيم که دنياي خيال‌انگيز قصه‌هاي کودکانه از دنياي واقعي ما خيلي زيباتر است.


بايد يادآوري کنم مواردي که اينجا نوشتم تنها چند نمونه از فايده‌هاي خواندن قصه کودکانه با و براي کودکان بود. براي اين که خودتان تجربه کنيد پيشنهاد مي‌کنم کودکي را در آغوش بگيريد و برايش کتاب بخوانيد. مي‌توانيد ساعت‌ها درباره‌ي يک کتاب ساده با او حرف بزنيد و از مصاحبتش لذت ببريد.


همه اينها در اپليکيشن کودک و پادکست کودک وجود دارن کي مي تونيد براي بچه ها بخونيد.


ما در اين مقاله به فوايد قصه شب براي بچه ها قبل از خواب مي پردازيم و سعي کنيد هرگز کودک خود را از اين محبت دريغ نکنيد
1- بالا رفتن قدرت تخيل کودک
قصه شب براي بچه ها در هنگام خواب توانايي خيال پردازي او را افزايش مي دهد کودک بايستي قدرت تخيل سالم و بالايي داشته باشد زيرا ذهن و فکر او وادار به فعاليت مي شود و به آنها ياد مي دهد که به نحوي سريع و موثر فکر کنند کودک به واسطه قدرت تخيل خود ميتواند در آينده راه حل مشکلات و سوال هاي خودش را پيدا کند
مي‌تواند در ذهنش کاراکترها مکان‌ها رويدادها موقعيت هاي خيالي و غير واقعي زندگي را تجسم کند و زندگي خودش را شادتر بسازد پس حتماً بايد اين توانايي را در فرزندتان را تقويت کنيد
2- ساختن لحظات گرانبها براي کودک
اين نکته که خواندن قصه کودکانه شب براي بچه هاي سه ساله لحظه هاي به ياد ماندني را براي او رقم مي زند غير قابل انکار است شما به عنوان والدين کودک مي خواهيد که کودکتان در زمان بزرگسالي لحظاتي که با او گذرانده ايد را به خاطر بياورد پس بهتر است با يک شب بخير خشک و خالي او را به رختخواب نفرستيد و چند دقيقه از زندگي خود را به خواندن قصه کودکانه براي کودکتان صرف کنيد با اين کار ارتباط في‌مابين شما بهتر مي شود و مطمئن باشيد که تمام اين خاطرات در ناخودآگاه کودک ماندگار خواهد شد
3- کامل شدن زبان کودک
داستان خواندن براي کودک با عکس تکميل و تصحيح زبان آن ها مي شود زماني که ما براي کودک قصه شب مي خوانيم در حقيقت داريم به آنها آموزش مي دهيم زماني که شما يک کلمه در قصه تان به کار مي بريد کودک بلافاصله بعد از شنيدن آن کلمه مي تواند آن را در واژگان خود بايگاني کند و در صورت وم از آن استفاده کند گوش‌کردن به قصه به کودک کمک مي‌کند تا عقيده و افکار خود را بهتر بيان کند


4- علاقه مند کردن کودک به کتابخواني
زماني که شما هنگام خواب به کودک براي کودکتان قصه مي خوانيد شما با اين کار او را به کتابخواني علاقه مند ميکنيد و باعث ترغيب او به خواندن کتاب هاي بيشتري در مسير زندگي مي شويد فرزنداني که علاقه بيشتري به مطالعه دارند صاحب پدر و مادرهايي هستند که در دوران کودکي شان براي آنها قصه شب براي بچه ها خوانده اند کودکي که بيشتر وقتش را صرف تماشاي تلويزيون فيلم و کارتون مي کند است فوايد کتاب خواندن ناآگاه است پس وظيفه شما والدين است که او را به کتابخواني ترغيب کنيد تا در زندگي موفق تر شوند


5- داستان خواندن براي فرزند او را به فعاليت وادار مي مي‌کند
زماني که فرزندان قصه اي را از پدر و مادر خود مي شنوند سوالات بسيار زيادي در ذهن شان به وجود مي‌آيد به عنوان مثال اين چيست آن چيست کودک در سال‌هاي اوليه زندگي اطلاعات زيادي ندارد هر چقدر که شما براي او قصه بيشتري بخوانيد او سوال هاي بيشتري برايش پيش مي آيد سوال هاي بيشتري مي پرسد و جواب هاي بيشتري دريافت مي کند پس از هوش و ذکاوت بيشتري نيز برخوردار مي شود


6- قصّه خواندن مي‌تواند حتي يک لالايي کودک دلنشين براي کودک باشد
اگر شما به هر دليلي نمي خواهيد براي کودکتان آواز بخوانيد مي توانيد قصه خواندن را جايگزين لالايي کنيد براي اينکه کودکتان سريعتر به خواب برود امروزه داستان هاي بسيار زيادي در قالب کتاب هاي کاغذي و کتاب هاي صوتي در دسترس والدين قرار گرفته است کار شما بسيار ساده تر از گذشته است و مي‌توانيم در همان سنين اوليه خواندن داستان را براي فرزندتان شروع کنيد


7- قصه شب براي بچه ها آنها را باهوش تر مي سازد
زماني که کودک به پستي که براي او مي خوانيد گوش فرا مي دهد قواعد دستور زبان و واژگان را ياد ميگيرد و معلومات بسيار زيادي از داستاني که شما براي او خوانده ايد کسب مي کند پس در نتيجه در مدرسه شاگرد موفق تري خواهد شد هر داستاني جنبه اخلاقي خودش را دارد و خوبي و بدي را تفکيک مي کند معمولا آخر قصه ها پايان خوشي دارد تا خاطره خوب در ذهن کودک ايجاد کند توصيه مي شود معلم و مربي ها قصه شب براي بچه هاي دبستاني نيز بخوانند


کودک در سالهاي اوليه زندگي برداشت از اجتماع و زندگي ندارد شما با قصه خواندن مي توانيد اعمال و رفتار مناسب و درک کلي از زندگي را به او نشان دهيد کودک بدون تجربه کردن مشکلات مي تواند در عالم قصه تجربه کسب کند و در صورت وم از آن استفاده کند
تمامي کتاب ها پند هاي اخلاقي هستند که باعث افزايش ارزش اخلاقي در کودک مي‌شوند اين پند ها نوعي از تحريک هستند که سال هاي سال تداوم دارند


8- کتاب خواندن را از چه سني براي کودکان آغاز کنيم
هيچ وقت براي کتاب خواندن براي کودک زود نيست پزشکان اعتقاد دارند خواندن کتاب در سنين پايين قدرت تخيل آنها را تقويت مي کند حتي مادر در دوران بارداري مي تواند با صداي بلند براي جنين شک کتاب بخواند مطمئناً جنين صداي مادرش را از داخل شکم تشخيص ميدهند
بهتر است در روز و ساعت مشخصي را به کتاب خواندن اختصاص دهيد قبل از خواب شبانگاهي يا نيمروز وقت مناسبي براي کتابخواني است اگر قصه گويي را در يک ساعت مشخص از شب به عنوان يک عادت در بياوريد به آرامش کودک خود کمک کرده‌ايد و ساعت خواب به کودک خود را مي توانيد با اين روش تنظيم کنيد به خود بگيرد بهتر است ساعتي بين و 30 دقيقه تا 20 و 30 دقيقه را انتخاب کنيد ديرتر از اين ساعت موجب خستگي کودک مي شود


قصه خواندن باعث توسعه مهارت هاي ارتباط شفاهي توانايي گوش کردن و بالا رفتن حافظه و توانايي شناختي زباني در کودک مي شود با گذشت زمان و افزايش سن کودک مي آموزد که چطور مانند بزرگسالان به وسيله زبان بدن روش هاي کلامي گوش دادن و نگارش با ديگران ارتباط برقرار کند نوزادان به مرور زمان بيشتر صداهاي اطراف خود را که براي ارتباط برقرار کردن با ديگران لازم است ميشنوند وقتي شما براي او کتاب مي خوانيد را در معرض واژگان بيشتري قرار مي دهيد هر چقدر بيشتر کتاب بخوانيد گنجينه واژگان او نيز بيشتر خواهند شد


9- مهارت هاي شناختي
داستان شب براي بچه ها به کودک کمک مي‌کند که با گوش دادن اطلاعات زيادي در مورد زبان به دست بياورد که زمان شروع آموزش رسمي در مدرسه براي او بسيار مفيد خواهد بود کودک از 10 ماهگي مي آموزد که کتاب را ورق بزند و به کلمه هاي جزيره گوش دهد بعد از مدتي مهارت خواندن از راست به چپ را مي آموزد و کودک حدود يک ساله با گوش دادن به قصه توانايي حل مسئله را فرا مي گيرد


کودک با خواندن يا گوش سپردن به قصه بر توجه و دقتش به پيرامون خود مي افزايد و دربار? هر موضوع و پديده اي فکر مي کند. او از اين راه مهارت هايي مثل خوب ديدن، خوب شنيدن، پرسيدن و به دنبال پاسخ بودن را به دست مي آورد.


در اين ميان وظيف? بزرگسالان تنها ايجاد اشتياق به خواندن در کودکان نيست. بلکه آن ها بايد براي تداوم خواندن در  گروه  هاي سني برنامه هايي را پيش بيني کنند تا عادت به خواندن در درون کودک، پايدار و نهادينه شود.


کتاب هايي که براي کودکان انتخاب مي شود بايد جذاب ، عميق و شيرين باشند و با تجربه ها، نيازها، علايق و توانايي هاي آن ها هماهنگ باشد و به کنجکاوي ها و آرمان هاي بلند پروازان? آن ها پاسخ دهد. کتاب مناسب، تخيل کودک را تقويت مي کند و بر تجربه هاي او مي افزايد. به او لذت مي دهد و او را به خواندن علاقه مند مي کند.


اما چه کسي بايد براي کودک بخواند و به او خواندن ياد بدهد ؟ بديهي است  آموزش خواندن به کودک،کاري مشترک بين مدرسه و والدين است. وظيف? والدين تنها اين نيست که براي کودک کتاب را بلند بخوانند يا  به او الفبا ياد بدهند . بلکه آن ها بايد کودکان را به خواندن علاقه مند کنند، بر پيشرفت خواندن کودکان نظارت کنند و راهنماي آن ها باشند.


نقش خانواده از گهواره و لالايي کودک شروع شده و در مراحلي که داير? فعاليت هاي حسي ـ حرکتي کودک گسترش مي يابد، بازي ـ ترانه ها بر لالايي ها اضافه مي شود.


ادبيات هر قومي پر از اشعار و ترانه هايي است که در سنين ابتدايي و از راه گوش، کودک را با صداها و ساختمان شعر وقصه  آشنا مي کند و  لحظه هايي لذت بخش براي او خلق مي کند.


از جمله  مهم ترين پيامد هاي داستان خواني، نزديک کردن اعضاي خانواده به يکديگر است. در اين جا خواندن داستان کودکانه براي کودک به يک جريان اجتماعي تبديل مي شود. زيرا او در معرض اطلاعات گوناگون در مورد جامعه، مردم و رويدادهاي اجتماعي قرار مي گيرد. وقتي پدر و مادر براي او کتاب مي خوانند در واقع به او الگو مي دهند. بردن کودکان به نمايشگاه ها و فروشگاه هاي کتاب به آن ها فرصت مي دهد بين کتاب ها بگردند و با کمک بزرگ ترها کتاب هاي مورد علاق? خود را پيدا کنند . هم چنين عضو کردن کودکان در کتابخانه ها ي عمومي از وظايف پدر و مادرهاست.


وقتي کودک خواندن را ياد گرفت و براي خواهر يا برادر کوچک تر يا پدر و مادرخود داستان خواند، حس اعتماد به نفس در او تقويت مي شود.


 با اين همه، کودکان هر قدر هم در خواندن توانا شوند و مهارت پيدا کنند هنوز نياز دارند کسي برايشان  کتاب بخواند. براي کودک مفهوم خواندن چيزي فرا تر از تلفظ کلمات است. همچنين شنيدن داستان به شکل گروهي بسياردلپذيرتر از تنهايي خواندن آن است.


در اين مقاله مي خواهيم به اين موضوع بپردازيم که چرا آموزش داستان نويسي به کودک اهميت دارد؟ داستان‌ کودکانه نويسي هنري ا‌ست که نقشي مهمي در زندگي کودکان دارد و در صورت نياز، مي‌توانند از آن بهره مالي ببرند. داستان‌نويسي نه تنها باعث تقويت خلاقيت کودکان مي شود، بلکه ارزشش بيشتر از يک توانايي هنري ساده است. يادگيري اين توانايي براي زندگي و آيند? شغلي لازم است. براي نوشتن داستان بايد اصول و قواعد را درنظر داشت. نه اينکه به کودکان انواع قيدها را ياد بدهيم، ولي بايد آن ها را با ساختار نقش‌ها، شخصيت‌ها، ويژگي‌هاي شخصيت‌هاي اصلي و شخصيت‌هاي منفي آشنا کنيم. و اينکه اتفاقات اصلي داستان‌ها چطور شکل مي‌گيرند.


 


5 روش آموزش داستان نويسي به کودکان:



  1. از کودک خود بخواهيد اتفاقاتي که در طول روز برايش افتاده را برايتان تعريف کند: هر شب قبل از خواب از کودک خود بخواهيد اتفاقات آن روز را براي شما تعريف کند. ابتدا ممکنه در يادآوري اتفاقات و کنار هم چيدن آنها مشکل به مشکل بخورد، براي همين شما سوالاتي ازش بپرسيد. براي مثال: امروز صبح که بيدار شدي چيکار کردي، توي مهدکودک با دوستات چه بازيايي انجام دادي؟ وقتي از دست دوستت ناراحت شدي، چه احساسي داشتي؟ چه کارتوني ديدي؟…. . اجازه بديد درباره همه احساساتش چه خوشحالي چه ناراحتي برايتان توضيح بدهد. بااين روش کودک شما متوجه مي شود هر داستاني يک شروع، اتفاقات مياني و پايان دارد.

  2. با کودک خود درباره آينده صحبت کنيد: روش ديگري که براي آموزش داستان نويسي کارايي دارد صحبت درباره آينده و تقويت قوه تخيل کودک است. مثلا از او بخواهيد بجاي حرف زدن درباره گذشته از آينده صحبت کند براي مثال ازش بپرسيد: وقتي پارک رفتيم ميخواي چه بازي کني يا …. .

  3. آموزش داستان نويسي با نقاشي: يکي از راه ها تشويق بچه هاي کوچيک به داستان نويسي نقاشي کردن است. از کودک خود بخواهيد نقاشي از اتفاقاتي که براش افتاده بکشه مثلا: گردشي که با دوستاش رفته، پارکي که بزرگش رفته و…. اجازه بديد هر طور دوست داره داستانش را نقاشي بکشد. مهم نيست نقاشي ساده‌اي باشد يا با جزييات و نکات ريز فقط هدف اين هست که بچه‌ها فکر کنند و افکارشان را بر روي کاغذ بکشند.

  4. خواندن قصه شب مناسب براي کودکان: بچه‌هاي خردسال و پيش دبستاني دوست دارند، براي آنها قصه خوانده شود که اين روش خيلي جذابي هست. وقتي قصه‌اي براي آنها مي‌خوانيد از کودک بخواهيد حالا داستان را با شخصيتهاي خيالي خودش تعريف کند و انتهاي داستان را تغيير دهد. بحث کردن در مورد اتفاقات و شخصيت هاي مهمي که داستان را ساخته کمک مي‌کند تا کودک با داستان نويسي آشنا شود. چه چيزي در ابتدا مهم هست؟ وسط داستان چه اتفاقي افتاد و چرا به انتها نياز هست؟… همه اين سوال‌ها و صحبت ها در مورد داستان باعث تقويت خلاقيت کودک مي شود.

  5. براي کودک نمايشي بازي کنيد بعد از او بخواهيد داستان نمايش را بنويسد: يک داستاني را در نظر داشته باشيدو آن را به صورت نمايشي حالا يا عروسکي يا به شکل ديگه اي براي کودک خود اجرا کنيد بعد از او بخواهيد هرچي از داستان متوجه شده را يا برايتان نقاشي کند يا بنويسد.

  6. از قصه صوتي در اپليکيشن کودک براي بچه ها استفاده کنيد: 


از تاثيرات کتابخواني روي کودک مي توان به شکل گيري ويژگي هايي مثل: صداقت، حقيقت، احترام به پدر و مادر و بسياري از اين ويژگي هاي مثبت در قصه کودکانه نام برد. با استفاده از قصه ها مي ‎توان کودکان را با ريشه و فرهنگ ها آشنا کرد و آن ها را به درک مناسبي در اين زمينه رساند.


داستان نويسي براي کودکان به تقويت مهارت هاي شنيداري آن ها کمک خواهد کرد. تعريف کردن داستان هاي جالب و هيجان انگيز باعث تحريک حس کنجکاوي کودک از عاقبت داستان خواهد شد که اين امر به يادگيري ، رشد و پيشرفت آن ها کمک خواهد کرد.


از آنجايي که داستان هاي براي کودکان بسيار مفيد هستند و به پيشرفت ذهني و فکري آن ها کمک مي کند متوجه شديد که چرا آموزش داستان نويسي به کودک اهميت دارد؟ و در آينده براي رفتن به مدرسه، درس خواندن و يادگيري هم به دردشون خواهد خورد.



کتاب «خودت داستان بنويس» کتابي است سرشار از فعاليت‌هاي جذاب که خلاقيت خواننده را به جريان مي‌اندازد؛ کتابي با ايده‌هاي ناب و الهام‌بخش براي يک شروع خوب، خلق شخصيت‌ها و طرح و نقشه‌هاي بسيار در نوشتن يک داستان.





کتاب «خودت داستان بنويس» نوشتن را به فعاليتي هيجان‌انگيز تبديل مي‌کند که با ساختن يک طرح داستاني کامل و شخصيت پردازي قوي مي‌توان داستاني جذاب نوشت آن چنان که خواننده قادر به کنار گذاشتن آن نباشد.


نويسنده کتاب «خودت داستان بنويس» در شش بخش و با هدف ايجاد مهارت در داستان-نويسي، به نکاتي در باره نوشتن و خلاقانه نوشتن مي‌پردازد. هر بخش از کتاب با تمرين‌هايي براي نوشتن پايان مي‌يابد و در ادامه کتاب، روش‌هايي براي نوشتن خلاقانه نيز پيشنهاد شده است. پيشنهادهايي براي وقتي که ذهن قفل مي‌کند و قادر به ادامه نوشتن نيست، شيوه‌هايي براي يک شروع خوب، به کارگيري روش‌هايي براي تقويت مهارت نوشتن و . . در پايان، کتاب به عادت‌هاي چند نويسنده موفق در حين داستان‌نويسي اشاره مي‌کند.


 سرفصل‌هايي که در کتاب «خودت داستان بنويس» به عنوان اصلي‌ترين عناصر داستان‌نويسي اشاره شده است عبارتند از:



  • تخيل، که به عنوان زيربناي اصلي داستان‌نويسي شمرده مي‌شود

  •  
  • شخصيت‌پردازي، از موثرترين عناصر ادبي است. اهميت هم‌خواني شخصيت‌هاي داستان با فضا و موقعيت‌هاي طراحي شده و باورپذيري رفتارها و کنش‌هاي آن‌ها، موضوعاتي هستند که کتاب مفصل به آن‌ها پرداخته است.

  •  
  • طراحي داستان کودک، عنصر با اهميت ديگري است که در آن نويسنده موضوع و شخصيت‌هاي داستان کودکانه را مي‌پروراند. يک قصه کودکانه خوب داستاني است با اوج و فرودهايي برانگيزاننده، با آغازي خلاق، ميانه‌اي باشکوه و پاياني حيرت‌انگيز.

  •  
  • زاويه ديد، راوي داستان است، اين که داستان از نگاه چه کسي روايت مي‌شود. راوي مي تواند اول شخص (منِ راوي) يا سوم شخص (داناي کل) باشد يا ممکن است يک داستان از نگاه‌هاي مختلفي روايت شود.

  •  
  • لحن داستان، نويسنده مي‌بايست براي داستانش لحن مشخصي را انتخاب کند. لحن داستان مي‌تواند آميزه‌اي از شادي، ترس، ناراحتي و . باشد ولي يک دستي و هماهنگي لحن در کل داستان موضوعي بسيار با اهميت است.

  •  
  • فضاي داستاني، همان صحنه‌پردازي داستان است و اين که مشخص شود داستان در چه زماني و کجا اتفاق مي‌افتد.

  •  
  • دستورزبان، واژه‌ها و شناختن نقشي که در جمله ايفا مي‌کنند، ساختار درست جمله‌ها، به کارگيري نشانه‌ها و استفاده درست از علامت‌هاي نگارشي و . از جمله مواردي است که به شکل‌گيري يک داستان خوب کمک مي‌کند.


در پيوست، بخشي از فصل اول کتاب را مي‌توانيد دانلود کنيد و بخوانيد.


درباره نويسنده کتاب «خودت داستان بنويس»


سيمون چشاير نويسنده بريتانيايي کودک و نوجوان، در سال 1954 متولد شده است. او بيشتر داستان‌هاي علمي- تخيلي مي‌نويسد و اولين رمان خود را به نام «جرمي براون از سرويس مخفي» در سال 1997 منتشر کرد.




کتاب داستان‌نويسي براي کودکان نوشته‌ي پيتر اومي و ليسا روجاني بوچيري اين کتاب اولين‌بار در سال 2013 در مجموعه کتاب‌هاي داميز منتشر شد. اين کتاب براي افرادي است که نوشتن داستان‌هاي کودک و نوجوان رويايي شيرين براي آن‌هاست اما نمي‌دانند چطور بايد چالش‌ها و مسائل اين مسير را بشناسند. اگر شما جزو افرادي هستيد که مي‌خواهيد شروع به داستان‌نويسي کنيد و کتاب خود را منتشر کنيد، کتاب حاضر فرآيند داستان‌نويسي براي کودک را همراه با بهترين و مهم‌ترين نکات ضروري به شما ارائه مي‌کند. ليسا روجاني بوچيري خود نويسنده‌ي بيش از 100 جلد کتاب کودک است و به عنوان نويسنده و ناشر مطرح بيش از 20 سال سابقه دارد. پيتر اومي نيز نويسنده و مشاور نشر است که در کارنامه‌ي کاري خود کتاب‌هاي راهنماي نوشتن داستان کودکانه و نوجوان دارد.


کتاب حاضر از 6 بخش اصلي تشکيل ‌شده است. مخاطب در اين کتاب از ابتدا با الفباي داستان نويسي براي کودکان آشنا مي‌شود. او در ادامه غوطه‌ور شدن در فرآيند نوشتن و خلق داستاني مسحور کننده را با استفاده از نکات و تمرين‌هاي ارائه شده، مي‌آموزد.


اگر به دنبال راهنمايي جامعي براي نوشتن هستيد و مي‌خواهيد نوشتن گونه‌ي متفاوتي از داستان کودک را تجربه کنيد، کتاب داستان‌نويسي براي کودکان مناسب شماست. اين کتاب را انتشارات آوند دانش با ترجمه‌ي سارا کاظمي منش در 426 صفحه منتشر و در اختيار علاقه‌مندان قرار داده است.


نگاهي به فصل‌هاي کتاب داستان‌نويسي براي کودکان


بخش 1: الفباي داستان‌نويسي براي کودکان


فصل 1: کاوشي در اصول داستان نويسي براي کودکان


فصل 2: کاوشي در قالب‌ها و ژانرهاي کتاب کودک


فصل 3: درک بازار کتاب کودک


 بخش 2: غوطه‌ور شدن در فرايند نوشتن


 فصل 4: چيدمان محيط کار


فصل 5: شروع کردن با يک ايده‌ي فوق‌العاده


 فصل 6 پژوهش درباره مخاطب و موضوع


بخش 3: خلق داستاني مسحورکننده


فصل 7: خلق شخصيت‌هاي باورپذير


فصل 8 پيرنگ ستبر مي‌شود: کشمکش، اوج و گره‌گشايي


فصل 9: مي‌شود صحبت کنيم؟ نوشتن گفت‌وگو


فصل 10: چيدن صحنه


فصل 11: بيان شما: زاويه ديد و لحن


فصل 12: آفرينش آثار غيرداستاني نوآورانه


بخش 4: کاري کنيد که داستانتان بدرخشيد


فصل 13: ويرايش و فرم‌بندي اثر تا رسيدن به پاياني خوش


فصل 14: تصويرسازي از کلمات: دنياي تصاوير


فصل 15: بازخورد و تشويق


بخش 5: انتشار کتاب و تبليغ براي آن


فصل 16: استخدام نماينده‌ي ادبي


فصل 17: پيدا کردن بهترين ناشر و امضاي قرارداد


فصل : پس فشر شخصي را انتخاب کرده‌ايد


فصل 19: به پا کردن کفش آهنين تبليغات


فصل 20: شناخت رسانه‌ها


بخش 6 بخش ده‌تايي‌ها


فصل 21: بيش از ده منبع عالي براي خط داستاني


فصل 22: شهرتي که بسياري از نويسندگان آثار کودک آرزويش را دارند


در بخشي از کتاب داستان‌نويسي براي کودکان مي‌خوانيم


معلم‌ها درباره‌ي کتاب‌هايي که مي‌خواهند در کلاس درس خود معرفي کنند، دغدغه‌ها و شرايط خاصي دارند. البته براي معلمان مقاطع راهنمايي به بالا، خيلي از مسائل به موضوعي که درس مي‌دهند بستگي دارد، اما اکثر آن‌ها طيف گسترده‌اي از کتاب‌ها با موضوعات مختلف را خريداري مي‌کنند؛ مثلا، يک مدير پيش دبستاني، تعداد زيادي کتاب در مورد رفتارها، تجربه‌ها و دغدغه‌هاي کودکان پيش‌دبستاني خريداري مي‌کند. دست براي زدن نيست، نوشته‌ي مارتين اسي انتشارات فري اسپيريت، احساسي که من دارم، نوشته‌ي جان کين (انتشارات پرنتينگ) و بسياري از کتاب‌هاي جيمي لي کرئيس، مثال‌هاي خوبي از عناوين مختص بچه‌هاي پيش‌دبستاني هستند. ما از يکي از معلم‌هاي محبوبمان، جودي فاين اشتاين که خود مادر چهار نوجوان است پرسيديم که به عنوان معلم مهد کودک و دبستان به دنبال چه کتاب‌هايي مي‌گردد. او معتقد است که سن و سطح مطالعه‌ي کودک، نيازهاي او را تعيين مي‌کند. در ضمن به نظر او عامل ديگري که در اين مسئله دخيل است، اين است که کتاب براي مطالعه توسط کودک خريداري مي‌شود يا به عنوان مکمل برنامه‌ي آموزشي درسي‌اش، به نظر جودي، انتخاب کتاب براي کودکاني که در سال‌هاي پايه تحصيل مي‌کنند - يعني کودکستان تا کلاس سوم – به سطح درک کودکان و دانش آموزان بستگي دارد؛ چه زماني که او به دنبال کتاب‌هاي عکس‌دار است تا آن‌ها را براي بچه‌هاي کلاس بخواند يا زماني که اولين کتاب‌هاي سخت يا عکس داري که قرار است


 آن‌ها ببينند را برايشان خريداري مي‌کند.


وجود عکس ضروري است و عکس‌ها بايد شاد و چشمگير باشند. طنز هم يکي ديگر از مومات اين کتاب‌هاست زيرا از درون کودک برمي‌خيزد و روي او تأثير مي‌گذارد. کودک دوست دارد به ديگر افراد مثل خودش بخندد، بنابراين اگر قهرمان داستان کارهاي به ظاهر احمقانه يا بانمک انجام دهد، خيلي بهتر است.


جودي کتاب‌هاي عکس‌داري را دوست دارد که در فضاي کلاس و فارغ از سطح کلاسي بچه‌ها سبب بحث‌هاي بامعنا مي‌شوند. از نظر او اگر کتابي بتواند مهارت‌هاي تحليلي کودکان را تحريک کند، يک مزيت براي آن کتاب محسوب مي‌شود. جودي از کتاب‌هاي بازاري، سطحي و خارجي پرهيز مي‌کند. او در مورد دوران مياني سال‌هاي تحصيلي پايه (کلاس‌هاي چهارم و پنجم) مي‌گويد:


در اين مقطع عکس‌ها چندان ضروري نيستند اما همچنان چاشني طنز اهميت دارد. من به پدر و مادرهايي که فرزندانشان خيلي به کتاب خواندن علاقه نشان نمي‌دهند مي‌گويم اجازه بدهند بچه‌ها چيزي را که آن‌ها مي‌توانند برايشان تهيه کنند، بخوانند (حتي کتاب‌هاي کميک).


با خواندن اين کتاب و يادگيري نحوه نوشتن داستان براي کودکان مي توانيد قصه کودکانه و قصه شب نيز ياد بگيريد و براي بچ ها بخوانيد.


داستان‌ نويسي هنري ا‌ست که نقشي مهم و حياتي در زندگي ايفا مي‌کند و در صورت وم، مي‌توان از آن بهر? مالي نيز برد.





داستان‌ نويسي هنري ا‌ست که نقشي مهم و حياتي در زندگي ايفا مي‌کند و در صورت وم، مي‌توان از آن بهر? مالي نيز برد. اين واقعيت که آموزش داستان نويسي هيچ جايگاهي در برنام? تحصيلي دانش‌آموزان ندارد بسيار نااميدکننده است، زيرا داستان‌نويسي نه تنها خلاقيت کودکان را تقويت مي‌کند، بلکه ارزش آن حتي بيش از يک توانايي هنري ساده است. يادگيري اين مهارت براي زندگي و آيند? شغلي لازم و ضروري است.
در اين مقاله که از گادرين به فارسي ترجمه شده است، گزارشي از معلم دور? متوسطه‌اي را مي‌خوانيد که به ناتواني دانش‌آموزانش در بيان داستاني ساده اعتراض دارد. به گفت? اين معلم، دانش‌آموزان قيدها را مي‌شناسند، جملات شرطي را تشخيص مي‌دهند و دستور زبان را حفظ هستند، اما وقتي از آن‌ها خواسته مي‌شود يک داستان کودکانه کوتاه معمولي بنويسند نمي‌توانند.
صاحبان مشاغل و کسب ‌و کارهاي حرفه‌اي بيش از همه به اين موضوع واقف هستند. مگر شعارهاي تبليغاتي کالاها براي فروش چيزي جز داستان‌هاي کوتاه خوش ‌آب ‌و رنگ است؟ براي مثال، «بهترين‌ها را ما عرضه مي‌کنيم.» يا «با استفاده از اين محصول، تمامي مشکلات شما رفع خواهد شد.» تمام واژه‌هايي که کنار هم قرار مي‌گيرند مي‌توانند بدن? يک داستان را تشکيل دهند. از داستان‌هايي که در ذهنمان مي‌سازيم تا جملاتي که در تلويزيون مي‌شنويم يا حتي مکالمه‌هايي که هنگام استراحت در محيط کار، با همکارانمان برقرار مي‌کنيم.
بي‌توجهي به آموزش داستان نويسي ريشه در اختلاف ‌نظرهاي اساسي دارد. من از آن افرادي نيستم که معتقدند امتحانات بايد به‌کل کنار گذاشته شود. حتي به نظر من، در نوشته‌هاي خلاقانه نيز دانستن برخي اصول و قواعد لازم و ضروري است. البته افرادي نيز هستند که مي‌توانند به‌طور غريزي هم اصول و قواعد را درک کنند و هم صحيح بنويسند؛ آن‌ها از اين قاعده مستثني هستند. اما به آنچه توجه نمي‌شود اين است که داستان ‌نويسي مي‌تواند آموزش داده شود و در برنام? درسي رسمي مدارس قرار گيرد.
من به اين امر اطمينان دارم، زيرا خودم از مدرسان داستان ‌نويسي به بزرگسالان هستم. برخي معتقدند کودکان به‌طور غريزي داستان ‌نويسان خوبي هستند؛ من با اين جمله مخالفم يا حتي مي‌توانم بگويم کودکان به‌طور غريزي به هيچ وجه داستان ‌نويسان خوبي نيستند. اغلب داستان‌هايي که کودکان تعريف مي‌کنند شايد جالب يا خلاقانه باشد، اما درحقيقت درست نيست. زيرا کودکان روايات غيرمرتبطي را، يکي پس از ديگري، پشت سر هم رديف مي‌کنند و نام آن را قصه شب مي‌گذارند. اين به‌اصطلاح داستان‌ها هيچ معناي مشخصي ندارند و نمي‌توان به‌عنوان داستان به آن‌ها استناد کرد.
براي اينکه داستاني شکل بگيرد، بايد مجموعه‌اي از اصول و قواعد درنظر گرفته شود. نه به اين معني که از کودکان توقع داشته باشيم انواع قيدها را ياد بگيرند، اما آن‌ها بايد ساختار نقش‌ها، پيچ ‌و خم شخصيت‌ها، ويژگي‌هاي شخصيت‌هاي اصلي و شخصيت‌هاي منفي داستان را بشناسند. آن‌ها بايد ياد بگيرند تفاوت مکالمه‌اي معمولي با مکالمه‌اي داستاني چيست؛ بايد متوجه شوند اتفاقات اصلي داستان‌ها چطور شکل مي‌گيرند.
آنچه کودکان بايد براي داستان‌نويسي ياد بگيرند بيش از اين‌هاست که شرح آن‌ها در اين گفتار نمي‌گنجد. مهارت (و نه استعداد) داستان‌ پردازي را مي‌توان مانند دستور زبان آموزش داد و آموزه‌ها را نيز مانند دروس ديگر سنجيد. اين روند آموزشي بسيار مفيدتر از تکرار طوطي‌وار مجموعه‌اي اصول و قواعد خسته‌کننده است. بايد اعتراف کنم خود من تا اين لحظه کمابيش هيچ‌کدام از اصول و قواعد دستور زبان را نمي‌دانم.
بنابراين، بهتر است اين‌قدر توپ را در زمين ديگران نيندازيم و مسئوليت فردي خود را بپذيريم. مي‌توانيم به‌وضوح از نظام آموزشي درخواست کنيم آموزش داستان نويسي و امتحان‌هاي مربوط به آن در برنام? تحصيلي مدارس گنجانده شود. حتي اگر اهداف مادي بسيار در سر داشته باشيد، باز هم توانايي داستان ‌نويسي يکي از مهم‌ترين و کاربردي‌ترين ابزارها براي رسيدن به آن‌هاست.


براي نوشتن قصه کودکانه داستان‌ پردازي، در نوع خود، مي‌تواند به انداز? موسيقي و رياضيات سخت و پيچيده باشد. اينکه برخي هيچ استعدادي در اين زمينه نشان نمي‌دهند و برخي ديگر حتي به ‌طور غريزي نويسنده‌هاي قابلي هستند از اين اسطور? عاشقانه نشئت مي‌گيرد که واژه‌ها يکي پس از ديگري به ذهن نويسندگان «الهام» مي‌شود. با اين حال، اصول آموزش داستان نويسي مي‌تواند آن‌قدر ساده شود که دانش‌آموزان، با هر سطح از توانايي، بتوانند آن‌ها را ياد بگيرند.
داستان‌نويسي مي‌تواند يکي از جذاب‌ترين و مؤثرترين موضوعات آموزشي باشد؛ تأثير و نتايج آن در آيند? دانش‌آموزان انکارناپذير است. اين مبحث مفيد و جذاب بايد طوري در برنامه‌هاي آموزشي گنجانده شود که هم دانش‌آموزان از آن بهره ببرند و هم سنجش آموزه‌ها براي مدرسان امکان‌پذير باشد. در اين صورت، مي‌توان اين داستان کودک غم‌انگيز را با خوبي و خوشي به‌سرانجام رساند.




قصه کوتاه کودکانه صوتي خلاقيت کودکان را پرورش مي‌دهد. آموزش داستان نوشتن براي کودک راهي براي تقويت قدرت تخيل و خيال پردازي او است در اين مقاله 5 راه براي داستان نويسي و آش کردن کودک با ساختار داستان نويسي را جمع آوري کرده ايم.


آموزش داستان نويسي


يکي از  دستاوردهاي تقويت قدرت تخيل براي کودک و نوجوان پرورش خلاقيت او است داستان نويسي کمک به پرواز تخيلات کودک مي کند ممکن است براي شما اين سوال پيش بيايد که چگونه به کودک خردسالي که سواد خواندن و نوشتن ندارد داستان نويسي ياد دهيم در اين مرحله از اين کودک شما بايد ساختار يک داستان کودکانه را به کودک ياد دهيد و فيدبک آن را در دوران نوجواني خواهيد ديد.


چطور آموزش داستان نويسي براي کودک داشته باشيم.


در ادامه 5 روش داستان‌نويسي را شرح مي دهيم.


 روش اول آشنايي با داستان نويسي با تشريح رخدادهاي روزمره


براي شروع هر شب از کودکتان بخواهيد که روزشان را براي شما شرح دهند حتي مي توانيد با يک دوربين از او فيلمبرداري کنيد و به کودک اين فرصت را بدهيد که کل رخدادهاي روزش را براي شما تعريف کند.


در شروع اين کار ممکن است که کودک اتفاقات را درست به خاطر نياورد و يا به صورت جابجا تعريف کند.


در طي صحبت هاي کودک تان از او سوال بپرسيد مثلاً امروز با کدام دوستت بازي کردي؟ چه کارهايي دوست داشتي انجام بدي که فرصت نکردي چه برنامه تلويزيوني تماشا کردي چه اتفاقي خنده داري امروز برات افتاده


با تمام شدن صحبتهاي فرزندتان در آخر يک قصه کوتاه کودکانه شب براي شما تعريف کرده است.


 


به کودک اجازه دهيد که تمام اتفاقات را بدون سانسور کردن براي شما تعريف کند حتي اگر براي شما ناراحت کننده و حوصله سر بر باشد.


با اين کار کودک شما با قصه کودکانه شب آشنا مي شود و ياد مي گيرد که قصه کودکانه و قصه شب را چگونه شروع کند و چگونه اتفاقات را در بدنه داستان به کار ببرد و نظم و متوالي بودن داستان را رعايت کند و حتي جزئيات را رعايت کند با اين کار هوش هيجاني در کودک بالا مي رود.


 


روش دوم ياد دادن با حدس زدن در مورد آينده


يک روش ديگر براي ياد دادن قصه کودکانه شب به کودک تقويت قدرت تخيل با حدس زدن اتفاقات در آينده است يعني اينکه به جاي تعريف کردن اتفاقات گذشته از کودک بخواهيم در مورد آينده صحبت کند براي مثال دوست داري فردا کجا برويم به پارک برويم يا به خانه مادربزرگ دوست داري در پارک چه بازي هايي انجام دهي؟


روش سوم داستان‌نويسي با نقاشي


يک راه براي تشويق کردن کودک به قصه کوتاه کودکانه مخصوصاً کودکاني که سواد خواندن و نوشتن ندارند نقاشي کردن است از کودک بخواهيد که اتفاق روز گذشته خود را نقاشي کند اصلاً بازديد در مهد کودک ايا خانه مادربزرگ را نقاشي کند اصلاً جزئيات نقاشي اهميتي ندارد فقط بگذاريم که کودک دست به قلم شود با اين کار کودک ترغيب به فکر کردن مي شود


روش چهارم داستان نوشتن خواندن قصه کودکانه شب براي قصه کودک قبل از خواب است


بعد از گفتن قصه از کودک بخواهيد که قصه را با شخصيت هاي مورد علاقه خودش و پايان مورد علاقه خودش باز گو کند البته شما بايد در اين روند به او کمک کنيد و سوالاتي از او بپرسيد مثلاً به غير از روباه چه حيوان ديگري در دشت زندگي مي کند؟ و چي شکار مي کند؟ اگر تو به جاي پسر بچه داستان بودي چيکار ميکردي؟


در مورد اتفاقات و جزئيات داستان با کودک بحث کنيد و داستان را براي کودک باز کنيد بگذاريد از اهميت پند و اندرز داستان  پي ببرد


 


روش پنجم نمايش بازي کردن قبل از نوشتن قصه  کوتاه کودکانه


مي‌توانيد قبل از نوشتن داستان نقش هاي آن داستان کودک را بازي کنيد اين کار باعث زدن جرقه در ذهن کودک مي شود و مي تواند صحنه هاي نمايش را روي کاغذ بياورد


چند نکته براي نوشتن قصه کوتاه کودکانه


1-در داستان نويسي با پرسيدن سوال سعي کنيد قصه را پيش ببريد.


2-سوالاتي نظير اين که قهرمان قصه انسان است يا حيوان


3-شخصيت هاي ديگر نيز در داستان هستند يا نه?


4-چه اتفاقاتي براي شخصيت هاي داستان مي‌افتد?


5- پايان داستان به چه صورت است?


زماني که قصد کودک را تعريف مي‌کند شما آن را يادداشت کنيد و بعد با صداي بلند براي او بخوانيد.


 


انتخاب عنوان جذاب بسيار حائز اهميت است بهتر است براي قصه کوتاه کودکانه زيبا يک اسم انتخاب کنيد.


مي توانيد براي هر قصه کوتاه کودکانه جديد که کودکتان تعريف مي کند يک نقاشي نيز بکشيد با اين کار کودک از قصه گفتن لذت  مي برد.


 


صحبت کردن به زبان حيوانات براي اپليکيشن کودک بسيار جذاب است و بهتر است قصه کوتاه کودکانه شب حيوانات براي او تعريف کنيم و صداهاي حيوانات را به او ياد دهيم مثلاً صداي مرغ خروس سگ و خرگوش گوسفند


با اين کار کودک طنز زبان فارسي را خيلي خوب ياد مي‌گيرد قصه به ياد گيري زبان فارسي به کودکان کمک مي کند و زبان فارسي به نويسنده  خوب  شدن در آينده کمک مي کند خسته شدم.


قصه کودکانه گفتن براي بچه ها قبل از خواب، از زمان هاي بسيار دور در ميان والدين يا پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، رايج بوده است. اما در عصر حاضر دوران کودکي در کنار ابزارهاي ديجيتالي مانند تلفن هاي همراه، تبلت ها، رايانه ها و تلوزيون ها مي گذرد و جايي براي تعريف قصه هاي شيرين قبل از خواب نمانده است. اين ابزارهاي رايانه اي، اوقات خوش در کنار هم بودن را از والدين و کودکان سلب کرده است و موجب دوري آنها از يکديگر شده است.


فيليپ پولمن يک نويسنده ي بريتانيايي است که مي گويد: “پس از خوراک، پوشاک و مسکن، داستان ها همان چيزي هستند که در جهان بيشتر به آنها نياز داريم.” در اين مطلب به اهميت و مزاياي داستان هاي شب براي کودک پي مي بريد. همچنين ياد ميگيريد که بهترين داستان هايي که مي توانيد قبل از خواب براي فرزندتان بخوانيد، کدامند.


چرا خواندن داستان کودکانه قبل از خواب براي کودکان مهم است؟


آيا خواندن داستان براي کودک، واقعاً او را به شخص بهتري تبديل مي کند؟ بله! داستان ها به کودک کمک مي کنند تا با شناخت جهان، افق تخيلات و خلاقيت خود را گسترش دهد و در معرض احساسات بسياري قرار گيرد. داستان ها تعامل بين والدين و فرزندان را تقويت مي کنند و مغز کودک نيز با توجه به منطق، اخلاق، استدلال و از همه مهمتر زبان، سريعتر رشد مي کند.


خواندن کتاب همراه با کودک، پخش قصه از اپليکيشن کودک، اوقات خوشي را براي شما و فرزندتان رقم مي زند و باعث مي شود براي لحظه اي از اين دنياي پرهياهو و شلوغ، فاصله بگيريد. همچنين، خاطرات به ياد ماندني را تا پايان عمر، ميان شما و فرزندتان به يادگار مي گذارد.


بهترين داستان هايي که مي توانيم قبل از خواب براي کودک بخوانيم کدامند؟


درک اين نکته که ذهن هاي کودکان بسيار قابل انعطاف هستند و مانند يک اسفنج سريع عمل مي کنند، ضروري و لازم است. بنابراين انتخاب داستان هاي مناسب بسيار مهم است. قبل از خواب براي فرزندتان داستان هايي بخوانيد که:



  • تحريک کننده نباشند: هيجان زياد ممکن است کودک شما را فعال کند و مانع از خواب راحت او شود. همچنين سعي کنيد از گفتن داستان هاي تخيلي و هيجاني قبل از خواب اجتناب کنيد.

  • پايان شادي داشته باشند: سعي کنيد فرزندتان را قبل از خواب خوشحال کنيد و حس خوبي در او ايجاد نماييد. داستان هايي درباره فريب و آزار، باعث ايجاد احساس منفي مي شود و ممکن است کودک شما را مضطرب کند.

  • آموزنده باشند: سعي کنيد قصه هايي بخوانيد که انسانيت و نيکي را به فرزندتان آموزش دهد. داستان هاي اخلاقي درباره ارزش صداقت، دوري از حرص و آز، دوستي، عشق به حيوانات، پاکيزگي و احترام به راحتي قابل انتقال هستند.


اميدواريم که اين مطلب مورد پسند شما واقع شده باشد. اگر شما هم مي خواهيد کودکي شاد، خلاق و خوش صحبت داشته باشيد، اهميت لالايي کودکانه و قصه شب را دست کم نگيريد و اوقات خوش قصه گويي را از خود و فرزندتان دريغ نکنيد.



ننويسيد، نشان بدهيد


يکي از اصول اساسي موفقيت يک نويسنده، قدرت تصوير کردن است. اگر مي خواهيد به خواننده بفهمانيد مثلا هوا سرد است، ننويسيد «هوا سرد است». بنويسيد «فلاني چانه اش را در يقه اورکت فرو برده بود تا گرماي نفسش هدر نرود» ؛ شيوه دوم تأثيرگذارتر و دلنشين تر است. نوشتن و اشاره کردن اگر خبري باشد، داستاني نيست. وقتي مي نويسيد «علي مضطرب است» خواننده احساس خامي پيدا مي کند. به عنوان مثال در اين مورد بهتر است بنويسيد: «ناخن هايش را مي جويد، تند تند قدم برمي داشت و گويي عابران ديگري را که به آنها تنه مي زد نمي ديد.».
در واقع نويسنده اي که حالات شخصيت داستانش را فقط بيان مي کند و به خواننده نشان نمي دهد به نوعي ي مي کند. بر همين اساس تمام گزارش هاي شبکه هايي مثل سي ان ان و الجزيره «بار تصويري» پيدا کرده است تا «بار روايي» و مثلا به جاي اينکه بگويند فلان رومه ها فروش بيشتري دارند، دکه رومه فروشي را نشان مي دهند که هنگام صبح از همان رومه ها کم وجود دارد يا تمام شده است. در واقع اين بند از مقاله ناظر به اين اصل است که «حرفي را که مي شود غير مستقيم گفت، مستقيم نگوييد چون نشان دادن يک عمل، غير مستقيم تر از گفتن همان عمل است». نشان دادن از گفتن سخت تر است و ممکن است نويسنده به ورطه تکرار و تقليد بيفتد. شايد به همين دليل است که فقط نويسندگاني که تلاش زيادي دارند موفق هستند.

12ـ منبر نرويد


نوشته جاي منبر رفتن نيست. البته قالب هاي مختلف، متفاوت هستند ولي به هر حال سعي کنيد بالاي منبر نرويد. اين مجال سعي در تخطئه منبر و وعظ و نصيحت و حتي شعار دادن ندارد بلکه فقط مي خواهد شما از پتانسيل هاي هر وسيله اي آگاه باشيد؛ قصه کودکانه يا داستان يا گزارش جاي نصيحت کردن و شعاردادن نيست. البته نه اينکه نمي شود اين کارها را کرد بلکه نبايد اينها را وسيله اي براي شعار دانست. در يک داستان؛ يادداشت يا گزارش نمي توان تکليف هستي، انسان و بشريت را تعيين کرد اما اگر بتوانيم در يک دستنوشته، خواننده را به مسواک زدن ترغيب کنيم، خيلي موفق بوده ايم.
به جاي شعارزدگي و شتاب در همراه کردن خواننده با نظرات خود آرام باشيد و سعي کنيد با رعايت منطق نوشته و عمل ها و عکس العمل ها، تصاوير ارائه شده توسط شما و چينش اخبار يا تصاوير، خواننده خود به نتيجه اي که مي خواهيد، برسد و اگر فکر مي کنيد بدون اراده خواننده به نتيجه اي رسيده ايد، به طرز کودکانه اي در اشتباهيد. نمي گويم شعار ندهيد، ولي بدانيد در داستان، گزارش، خبر و يادداشت نمي توان شعار داد و موفق بود؛ ضمن اينکه اين قالب ها پتانسيل زيادي ندارند؛ هر چند تاثيرگذار هستند ولي نه آن قدر که شما مشکلات و معضلات بزرگي را حل کنيد بلکه بايد با روش مندي صحيح و معقول، طي يک برنامه مشخص از اين قالب ها براي انتقال پيام هاي کوچک و بزرگ استفاده کنيد. در نوشته ها پايه هاي منبر لق است، پس زياد بالاي آن نرويد.
پيام مثل قند و شکر است که نمي شود آن را به سادگي خورد ولي وقتي در آب يا چاپي حل شد، ديده نمي شود و صداي قرچ قرچ آن بين دندان ها شنيده نمي شود ولي شيريني آن حس مي شود. پيام را بايد در متن حل کرد تا قابل هضم شود؛ حس بشود ولي ديده نشود.

 


13ـ انتزاعي ننويسيد، مصداقي بنويسيد


حداقل براي شروع کار در مورد يک مصداق واضح، يک صحنه ثابت و زماني که معلوم است بنويسيد. انتزاعي نوشتن به نوعي فراز از واقعيت و ناتواني در تغيير آن است. صحنه اي که هر گونه برداشتي بشود نسبت به آن داشت، صحنه اي قوي نيست. البته بعضي نگاه هاي هنري اين طور تصاوير را قوي مي شمارند ولي دراين نگاه ها، پيام و حرف نويسنده بي اهميت انگاشته مي شود و فرم و قالب مهم است. نگاه فرماليستي هم به درد عده اي مي خورد که حرفي براي ديگران نداشته و سعي در تخليه دروني و عقده گشايي دارند. به هر حال نمي شود فهميد که منظور نويسنده دقيقا چيست يا هر کس چه چيزي برداشت مي کند و اگر به خاطر انتزاعي بودن نوشته باشد، يک ضعف بزرگ در کار نويسنده است؛ نويسنده اي که مصداق ها راخوب درک نکرده و نمي تواند راجع به آنها صحبت کند.

14ـ اگر نمي توانيد، ننويسيد


اين جمله را ارنست همينگوي گفته است. اول به نظر مي رسد حرف ساده اي است ولي اگر اهل مطالعه باشيد با کمي دقت پي مي بريد که خيلي ها همين نکته ساده را رعايت نمي کنند. اگر قرار است نويسنده اي مطلبي بنويسد و خودش به عنوان پيوست مطلب راه بيفتد و آن را توضيح بدهد، همان بهتر که توصيه همينگوي را گوش کند. اگر از توصيف صحنه يا حالتي عاجز هستيد، ترديد نکنيد و از کنارش بگذريد. اينکه نويسنده اي از توصيف صحنه اي يا انتقال مطلبي در بماند يک ضعف است ولي ضعف بزرگ تر اين است که با وجود اين ناتواني اقدام به توصيف و نوشتن مطلب کند. از ميان بد و بدتر، بد بهتر است.

 


15ـ کم هم زياد است


در نوشتن بايد کمي خسيس بود. اين خست گاهي باعث شکوفايي ذهن خواننده مي شود. هر چيز اضافه اي که در متن مي بينيد حذف کنيد (از تکرار پرهيز کنيد). از خودتان سؤال کنيد چرا اين قسمت مطلب را نوشتم و اگر براي اين سؤال جوابي نداشتيد دلتان براي آن نسوزد و همان قلم قرمز را به کار گيريد.
آنتوان چخوف مي گويد اگر در قسمتي از داستان کودکانه شما تفنگي بر ديوار آويزان است بايد در قسمت ديگري از اين تفنگ گلوله اي شليک شود؛ يعني فقط چيزهايي که لازم است بايد نوشته شوند. شايد اين شعار ضعيف فرماليست ها کمي قابل تامل باشد که کم هم زياد است.

16ـ خواننده باهوش است


فرض کنيد خواننده هايتان از باهوش ترين دسته مردم هستند؛ اين فرض باعث مي شود او را در همراه شدن با متن شريک کنيد. نويسنده باتجربه هيچ گاه سعي در جهت «شيرفهم» کردن خواننده نمي کند. شما اگر به جاي خواننده اي بوديد که احساس مي کند شعور و قدرت استنتاجش مدنظر قرار نگرفته، چه احساسي پيدا مي کرديد؟ آيا به خواندن آن متن ادامه مي داديد؟ خواننده امروزي هر چند تنبل است ولي مغرور هم هست؛ از اين رو بايد در پيشبرد متن شريک باشد. با گنجاندن سوالاتي خطاب به خواننده که مثلا نظر شما چيست يا «آيا به نظر شما اين چنين نيست» يا «قضاوت در اين زمينه را به عهده خواننده مي گذاريم»، مي توانيد بسيار به هدف خودتان نزديک شويد.
براي اينکه نکته، صحنه يا اتفاقي که به نظر شما مهم است به نظر خواننده هم مهم بيايد، آن را تکرار نکنيد و بيش از حد به آن نپردازيد. از روش هاي ديگر استفاده کنيد و خواننده را دست کم نگيريد. خواننده اگر نويسنده را ماهر و باذوق بيايد، حتي براي قسمت هايي که نمي فهمد هم تلاش بيشتري مي کند. تمام حرف هاي اين بند را داشته باشيد؛ ضمن اينکه در نوشتن به دام گفتمان روشنفکرانه هم نيفتيد. باهوش فرض کردن خواننده به معني اهميت دادن به مخاطب است. اگر کسي با حرکات فرماليستي نسبت به مخاطب بي اهميت باشد، آن وقت خواننده را باهوش هم فرض کند ديگر به درد نمي خورد. نوشته هاي روشنکفرمآبانه به مثابه لباس آن پادشاه است که خياطان شياد برايش مهيا کرده بودند؛ «هيچ» بزرگي که همه از ترس اتهام نفهميدن، اظهار به ديدنش مي کردند و در ميان اين همه عاقل نما، پسر بچه اي جرات مي کند و مي گويد «پادشاه است». شما خودتان اذعان داريد که يک نوشته به معناي چيزي که قرار است وسيله ارتباط باشد، از يک طرف هم به مخاطب مربوط است. بنابراين دسته، صنف و گروه سني مخاطب، ميزان درک اجتماعي و طبقه مخاطب و همچنين نيازهايش بايد مد نظر نويسنده قرار بگيرند.

 


17ـ خواننده را گول نزنيد


براي نوشتن متن جذاب راه هاي زيادي وجود دارد. بدترين آنها هم گول زدن خواننده است. اين روش که با مخفي کردن اطلاعات از خواننده و دادن ناگهاني آن در پايان متن بخواهيم او را غافلگير کنيم، باعث عدم برقراري ارتباط صحيح مي شود. براي رفع اين مشکل پيشنهاد مي شود در متن علائم و نشانه هايي قرار دهيد تا خواننده بعد از پايان متن احساس کند خودش مي توانست با فکر کردن بيشتر به قضيه پي ببرد. اين کار باعث مي شود خواننده متن را داراي قوت ببيند، فکر کند و چيزي از او پنهان نشود و همين موضوع نظرش را جلب مي کند.
به اين عمل اصطلاحا دانه گذاري هم مي گويند. با دانه گذاري ديگر پنهان کردن اطلاعات از خواننده قبيح نيست و اگر با درايت انجام شود باعث جذاب شدن متن خواهد بود.

ـ مطلبتان را به نقد بگذاريد


نوشته اي که گوشه اي خاک مي خورد يا در دفتري است که هيچ وقت باز نمي شود، حتي از کاغذ سفيد هم کم ارزش تر است. هر چه را مي نويسيد (اگر شخصي و خصوصي نيست) در معرض ديد ديگران قرار دهيد و عکس العمل مخاطبان را در قبال آن ببينيد. گاهي زوايايي از اثر براي خودتان ناپيدا يا در حجاب مي ماند که ممکن است ديگران آن را ببينند.
دوستاني را هم که خوب نقد مي کنند حفظ کنيد؛ نقد ديگران ــ گذشته از خوب يا بد بودنش ــ حکايت چکش کاري را دارد؛ چکش کاري ف را محکم تر و مقاوم تر مي کند.

 


19ـ در مقابل نقد ديگران منفعل نباشيد


گريزي نيست از اشاره به اينکه نظر ديگران درباره اثر شما به هر حال يک سليقه است؛ گاهي آن قدر تجربه در يک سليقه وجود دارد که واقعا قابل احترام مي شود ولي باز هم سليقه است. بنابراين توصيه اکيد مي شود در مقابل «به به» و «چه چه» يا «واه واه» و «آه آه» ديگران به عرش نرفته يا بيمار نشويد. در آثار هنري و ادبي نظرات بسيار متفاوت است؛ به همين منظور اگر قرار باشد شما حرف همه را بشنويد و به همه آنها هم اهميت بدهيد، بايد کرکره را بکشيد پايين و سه قفله کنيد.
اولا در اينکه نقد ناقد و نظر ناظر درباره محتواي متن يا تکنيک و سبک و سياق آن است، مطمئن شويد. ثانيا نظرات را فقط بشنويد و در مورد عمل کردن به آنها بيشتر فکر کنيد. اين به معني توجه نکردن به نظرات ديگران نيست؛ بلکه به معناي عدم تأثيرپذيري است.
نويسنده اي با پوست کلفتي تمام در برابر تمسخرها و ريشخندهاي ديگران ــ که نوشته ها و داستان و قصه کودک ضعيف اوليه اش را مي خواندند ــ به نوشتن ادامه داد و الان کساني از همان مسخره کننده ها، مداحي نوشته هاي همان نويسنده را مي کنند.
هرچند او هم حاضر نيست آن داستان هاي اوليه را جايي نشان بدهد ولي به هر حال ضمن استفاده از نظرات ديگران، هيچ وقت هم تحت تاثير ديگران نبوده است. کساني هم هستند که با يک جمله نقادانه از نوشتن که هيچ، از زندگي هم بيزار شده اند و همين طور کسي که با تعريف و تمجيدي که در جلسه اي از او شده بود، احساس «خود در درون صادق هدايت بيني مفرط» پيدا کرده بود! اين افراد يا موفق نخواهند بود يا در زمان طولاني تري به موفقيت دست خواهند يافت.

20ـ يک خودکار قرمز تهيه کنيد


همان طور که هنگام نوشتن فقط توليد مي کنيد و بدون واهمه، کلمه و جمله را روي کاغذ مي نويسيد، بايد شهامت حذف قسمت هاي اضافي را هم داشته باشيد. يک متن خوب همان قدر که به توليد قسمت هاي قوي احتياج دارد، به حذف قسمت هاي ضعيف هم محتاج است.
بسياري از نويسندگان توانا، ويراستاران ناتواني هستند و در حذف قسمت هاي اضافي يا نامناسب متن مهارتي ندارند. ويرايش متن مانند هرس کردن درختان است که باعث باروري بيشتر آنها مي شود. هر چند که نويسنده ها نوشته هايشان را مانند پدري که به فرزندش علاقه دارد، دوست مي دارند ولي اين علاقه نبايد مانع انجام کاري که صحيح است شود.
بعد از نوشتن داستان کودک، مقاله، يادداشت، لالايي کودکانه يا هر چيز ديگر، آن را مدتي در جايي قرار دهيد و به سراغش نرويد. بعد از مدتي به عنوان يک خواننده، منتقد و ويراستار سراغ متن برويد و اين بار قلم قرمز در دستتان باشد. شما بايد اولين و بهترين منتقد و خواننده اثر خودتان باشيد.
اين بند از مقاله بسيار حائز اهميت است چون علاوه بر پيشبرد کار، باعث حرفه اي شدن شما هم مي شود؛ پس قلم قرمز يادتان نرود.

 


21ـ عجله کار شيطان است


خب! کم کم به پايان نکات نزديک مي شويم. در اينجا لازم است شما از هر گونه عجله کردن بر حذر شويد. عجله در پايان بردن متن، عجله در به چاپ رساندن مطلب، عجله در بازيابي نظرات خوانندگان، عجله براي مشهور شدن و. .
اين عرصه، عرصه عجله کردن نيست. بايد قدم به قدم پيش رفت و دلسرد نشد. هرگاه احساس کرديد نمي توانيد بنويسيد، قلم را کنار بگذاريد و کارهاي ديگر ــ اعم از مطالعه، فکر کردن و.ــ را در دستور کارتان قرار دهيد. عجله فقط روحيه تان را خراب خواهد کرد. چون هيچ راهي جز حرکت گام به گام وجود ندارد، پس آرام آرام و قدم به قدم حرکت کنيد.
نويسندگاني که با اولين آثارشان مشهور شده اند تعدادشان بسيار کم است. همه از جايي که شما هستيد شروع کرده اند. شايد متن هايشان بارها روانه سطل آشغال شده. شايد مدت ها در کشوي ميز سردبيري مانده تا کم کم ارزش هاي خود را بروز داده اند. شايد آنها مي دانستند عجله کار شيطان است.

 


22ـ هر چيزي بايد منطق خودش را پيدا کند


بزرگترين اصل در نوشتن اين است که «هيچ اصلي وجود ندارد». تمام چيزهايي که شما مي خوانيد صرفا تجربه هايي است که آزمايش خودشان را مورد عده اي نشان داده اند. درواقع منظور اساسي از اصلي که چند جمله قبلي خوانديد اين است که «هر چيزي بايد منطق خودش را پيدا کند». امکان دارد شما با موردي مخالف يا حتي متناقض با آنچه در اين مقاله خوانديد برخورد کنيد. در اين شرايط بايد ببينيد آيا اين تضاد منطق دارد و جاي خودش را پيدا کرده است يا نه. وقتي هر موردي در جاي خود مناسب باشد و هر معلولي، علتي منطقي داشته باشد، نوشته داراي هارموني خواهد بود و خواندني. اين اصل در نمايش، فيلم، نقاشي و تمام هنرهاي ديگر هم مورد توجه است. قبل از هر کس خودتان بايد نسبت به نوشته و اجزايش قانع شده باشيد؛ نبايد نسبت به قسمتي از آن دل چرکين باشيد و اگر اين طور باشيد يک جاي کار مي لنگد که بايد درست شود. با اين توضيحات امکان دارد شما نوشته اي سراسر شعار داشته باشيد که «شعارزده» نباشد؛ چنين نوشته اي متضاد با بندهاي قبلي نيست. اصلي پيشرفته تر از قبلي هاست و دست يافتن به آن فقط و فقط با تمرين و تجربه حاصل مي شود؛ پس تجربه کنيد.
منبع: نشريه همشهري داستان كتاب هفتم



داستان را بنويسيد


«الي دختري بي‌سرپرست بود که پدر و مادر خود را در کودکي از دست داده بود. چشمان زيبايي داشت و دلاورانه در برابر دشمنان خود دفاع مي‌کرد. او در 14 سالگي به پدري مهربان، دلسوز و شجاع سپرده شد که سال‌ها قبل، دختر کوچکش را از دست داده بود.»


 


کلاس انشاي خوبي بود. احتمالا من اگر معلم انشا مي‌شدم، به اين نوشته نمره بيست را مي‌دادم. اما اگر معلم بازي‌نامه نويسي بودم، در همان جمله ابتدايي دست از خواندن آن مي‌کشيدم. دنياي بازي، دنيايي متفاوت از داستان‌نويسي است. اگر شما نوشتن داستان خود را شروع کرده‌ايد، بايد به‌خاطر داشته باشيد که داستان کودکانه و قصه کودکانه خود را واضح و بي‌مغلطه بنويسيد.


شما به‌خاطر نوشتن انشا و استفاده از آرايه‌هاي ادبي تحسين نخواهيد شد، بلکه براي شيوه داستان‌گويي که استفاده مي‌کنيد تحسين مي‌شويد. چيزي که داستان شما را متفاوت مي‌کند، شيوه و خلاقيتي است که در داستان خود پيش گرفته‌ايد. در اينجا مي‌توانيم از استاد بزرگ پردازش داستان در بازي‌هاي ويديويي، هيدئو کوجيما ياد کنيم. شايد بايد خودتان از او بپرسيد که چقدر از ادبيات در داستان خود استفاده کرده است؟


بازي‌نامه نويسي علاوه بر تفاوت‌‌هاي زياد، شباهت‌هاي زيادي هم به نوشتن فيلم‌نامه يا نمايش‌نامه دارد. سال‌ها پيش وقتي دبيرستاني بودم، علاقه زيادي به خواندن اين‌جور متن‌ها داشتم. نمايش‌نامه بخش عمده‌اي از کتاب‌هايي بود که در آن زمان مي‌خواندم. در نمايش‌نامه، تماما مشخص بود که چه زماني چه اتفاقي مي‌افتد، چه کسي دقيقا چه ديالوگي را مي‌گويد و چه بخش‌هايي بدون ديالوگ روايت مي‌شود.


 


اين دقيقا همان شباهتي است که از آن صحبت مي‌کنم. هدف بازي‌نامه مشخص است. در عين حال بايد تمامي کات‌سين‌ها و صحنه‌ها، زاويه دوربين، مکالمه‌ها و فضايي که بازي در آن‌جا شکل مي‌گيرد، نوشته شود. اما تفاوت اصلي آن استفاده از مکانيک و گيم‌پلي در بازي است. همزمان با بخش داستاني، مکانيک‌ها نيز بايد نوشته شوند و فضايي که پلير بايد در آن بازي کند شکل داده شود.


پس در هر بخش داستاني، وقتي روايت داستان و قصه صوتي را مي‌نويسيد، شمايي کلي از فضاي قابل بازي هم ارائه دهيد. حتي اگر پلير قرار است در اين فضا چيزي را بردارد يا وسايل مهمي در آن اطراف وجود دارد، آن را مشخص کنيد. حالت‌هاي مختلف تصميم‌گيري پلير را در نظر بگيريد و برد و باخت را روي داستان خود اعمال کنيد.


قسمت ديگري که علاوه بر خط داستاني اصلي بازي اهميت دارد، بک‌استوري يا داستان پيشينه است. بعضي از بازي‌ها در ابتدا يا در نقطه اوج داستان، بک‌استوري يا پيشينه‌اي از کاراکتر به مخاطب نمايش مي‌دهند که انگيزه مخاطب براي بازي کردن را بيشتر مي‌کند. همواره بايد حواستان به بک‌استوري و داستان دقيقي که مي‌نويسيد باشد، چرا که بيشترين چيزي که پلير را نسبت به بازي دل‌سرد يا دل‌گرم مي‌کند، روايت بازي است.


 


براي بازي خود علاوه بر نقطه شروع و پايان، تعادلي ابتدايي و تعادلي ثانويه در‌نظر بگيريد. در اين مابين اتفاق اصلي و آشفتگي بايد رخ دهد که بازيکن را به چالش بکشد و براي ادامه بازي به او انگيزه بدهد. در داستان بازي آنچارتد، ابتدا داستان با تعادل و روندي آرام شروع مي‌شود و در نهايت هم باز به همان خوبي و خوشي مي‌رسد. اما در اين ميان اتفاقات و چالش‌هاي زيادي براي نيتن دريک و دوستانش رقم مي‌خورد که باعث مي‌شود شما به اوج برويد و حتي يک‌لحظه هم از تلاش براي ادامه دست نکشيد.


در عين رعايت نقطه اوج و اصطلاحا انقلاب داستان، انسجام را نيز حفظ کنيد. شما تمامي صحنه‌ها را مي‌نويسيد و فضاسازي مي‌کنيد. در اين ميان ناگهان از صحنه‌اي اکشن به صحنه‌اي احساسي نمي‌رويم و اگر بخواهيم همچين چيزي را در داستان بازي نمايش دهيم به آن ريتم و فلويي مي‌دهيم که مخاطب را دچار گسستگي نکند. البته اين را با قضيه تناقض زيبايي که بعضي صحنه‌‌هاي احساسي در ميان نبردي جانانه به‌وجود مي‌آورند، اشتباه نگيريد. اينجا منظور حفظ پيوستگي و انسجام موضوع و کليت داستان است.


 


چگونه داستان را نمايش دهيم؟


زماني که من داستان بازي را مي‌نوشتم با خودم فکر مي‌کردم خب، حالا چطور قرار است اين را به پلير نمايش دهم؟ تقريبا دچار سردرگمي شده بودم، زيرا تابه‌حال نديده‌ام گيم‌پلي جداگانه نمايش داده شود و قصه کودکانه و داستان هم جداگانه براي مخاطب ارائه شود! پس اين‌ها بايد در کنار هم و هم‌سو با هم پيش بروند.


 


يکي از راه‌هاي نمايش داستان و قصه صوتي، استفاده از کات‌سين‌هاي سينمايي است که در بين گيم‌پلي نمايش داده مي‌شود. در اين ميان همان‌طور که کاراکتر در فضاي بازي پيش مي‌رود و از فضاهاي مختلف عبور مي‌کند، انيميشن يا فيلم‌هاي کوتاه چند دقيقه‌اي هم نمايش داده مي‌شود تا درک داستان را براي مخاطب ساده‌تر کند.


يکي ديگر از اين روش‌ها داستان‌گويي تصويري است که نويسنده بدون هيچ مکالمه يا کات سيني شما را در دريايي از ابهامات و در ميان تصاوير رها مي‌کند تا خود شما با حس و حالي که از کاراکترها، اتفاقات و فضا مي‌گيريد داستان را پيش‌گويي کنيد. نمونه اين داستان‌گويي در بازي ليمبو و اينسايد قابل مشاهده است.


روش ديگر که در بازي‌هاي موبايلي که بايد حجم کمتري هم داشته باشند، ديده مي‌شود، روايت از طريق ديالوگ‌هاست. ديالوگ‌هايي که کاراکتر‌ها با يکديگر يا حتي کاراکتر اصلي با خودش دارد بازي را شکل مي‌دهد. ديالوگ‌ها مي‌توانند خطي و به صورت نوشته باشند و يا مي‌توانند به صورت صوتي و تصويري به مخاطب ارائه شوند. اگر شما امکان ضبط صدا را روي بازي خود داريد، حتما از گزينه دوم استفاده کنيد. زيرا شوري که به مخاطب مي‌دهد را چند برابر مي‌کند و حس نزديکي و ارتباط بيشتري به پلير مي‌دهد.


 


ايده جالب ديگري که بليزارد براي روايت داستان بازي‌‌هاي خود از آن استفاده کرده است و بيشتر براي بازي‌هاي آنلاين کاربرد دارد، روايت داستان در محيطي خارج از بازي است. ويديوي داستان کاراکترها هر سال در رويدادهاي بليزارد يا صفحه‌هاي اجتماعي آن مانند يوتيوب منتشر مي‌شوند، اين در حالي است که گيم‌پلي اصلي به صورت آنلاين در سر جاي خود باقي است.


چرا اين داستان را نوشتيد؟


وقتي داستان بازي خود را به انتها رسانده‌ايد، شايد ناگهان بپرسيد چرا اصلا اين داستان را نوشته‌ايد؟ شايد سوال عجيبي به‌نظر برسد. اما مثلا من وقتي داستان بازي را مي‌نوشتم، فقط به اين فکر نمي‌کردم که اين داستان را مي‌نويسم چون از آن لذت مي‌برم. اگر فقط براي لذت بردن خودم بازي‌نامه نوشته‌ام، پس چه بهتر که خودم آن را به تنهايي بسازم و به تنهايي هم بازي کنم، زيرا قرار است خودم از کار خودم لذت ببرم!


نمي‌گويم لذت بردن از داستان خودتان بد است اما بايد هدف بامعنايي در پشتش قرار داشته باشد. هدف شما وما هم قرار نيست تغيير اساسي جهان يا پيشرفت ماهواره‌هاي ناسا باشد! بلکه فقط قرار است تاثيرگذاري خود را هم حفظ کند و مخاطب را سر جاي خودش ميخکوب کند.


شايد اين داستان را نوشته باشيد، چون فقط فکر مي‌کنيد جالب است. اما شايد هم ايده و داستان شما، فقط براي خودتان جالب باشد. به‌فرض مثال من نمي‌توانم به مخاطب خود بقبولانم که داستان من جالب است و بازي خوبي ساخته‌ام. اگر داستان خوبي را روايت کرده باشم، مخاطب خودش آن را حس خواهد کرد و ادامه خواهد داد.


 


در نهايت، خلاقيت مهم‌ترين اصل طراحي داستان است. همه بازي‌سازها روزي به اين فکر افتاده‌اند که ايده‌هاي بزرگ و به‌درد بخوري دارند، اما شايد درصد کمي از آن‌ها اجرا و در نهايت موفق به جذب مخاطب شده‌اند. در انتخاب روايت داستاني، دنبال کردن اصل تنوع و خلاقيت از همه‌چيز مهم‌تر است و فراموش نکنيد که قبل از هر چيز خودتان را در نقش کاراکتر و در داستان خود قرار دهيد. شايد واقعا شما همان کسي باشيد که در آينده داستان بازي يکي از شاهکارهاي جهان را مي‌نويسيد.


آيا تا به حال قصد نوشتن يک قصه کودکانه يا رمان را داشته اما به دلايلي موفق به شروع يا اتمام آن نشده ايد؟  شايد چند صفحه هم نوشته باشيد و ناگهان به يکي از دلايل زير انگيزه خود را از دست داده ايد:



  • ايده داستان به اندازه کافي قوي نبوده است.

  • نتوانسته ايد از شر تعلل و وقت کشي رها شويد.

  • ترسيده ايد که شايد نوشته شما آنقدرها خوب نباشد.

  • ايده هايتان تمام شده و نمي دانستيد داستان را چطور ادامه دهيد.


شايد برايتان عجيب باشد ولي اکثر نويسنده هاي بزرگ هم با همين مشکلات روبرو بوده اند. حال سؤالي که پيش مي آيد اين است که چطور مي توان بر اين مشکلات غلبه کرد و موفق شد. در اين مقاله يک برنامه براي نوشتن رمان ارائه مي شود که به شما کمک خواهد کرد که از تمام موانع پيش رو عبور کنيد.


مرحله 1: يک ايده برنده براي داستان خود انتخاب کنيد.


آيا مفهوم رمان شما خاص است؟



  • آيا اين ايده به اندازه اي بزرگ است که بتوانيد 75،000 تا 100،000 کلمه در مورد آن بنويسيد؟

  • آيا اين ايده به اندازه کافي قدرتمند است که خواننده را تا آخر داستان علاقمند نگه دارد؟


يک ايده داستاني بايد همراه با کشمکش (conflict) باشد اين در واقع همان موتوريست که پيرنگ داستان شما را به حرکت در مي آورد.


هر چقدر زمان لازم است به بررسي ايده هاي داستاني خود اختصاص دهيد و موردي را که مي خواهيد در مورد آن بخوانيد انتخاب کنيد، موردي که بيشترين اشتياق را در شما ايجاد مي کند.


بايد اين ايده چنان شما را اسير خود کند که نتوانيد آن را از سر خود خارج کنيد. فقط اين نوع ايده باعث مي شود شما هر روز بنويسيد و به شما الهام مي بخشد تا رماني را که هميشه آرزوي آن را داشته ايد بنويسيد.


اگر ايده اي به ذهنتان نمي رسد مطلب مربوط به روش هاي ايده پردازي را مطالعه کنيد. همچنين اگر قصد نوشتن داستاني کوتاه داريد ايده هاي جالب براي قصه صوتي و داستان کوتاه و اگر مي خواهيد داستاني فانتزي يا تخيلي بنويسيد موضوعات داستان هاي تخيلي مي توانند به شما کمک کنند.


مرحله 2: تعيين کنيد که شما چطور نويسنده اي هستيد.


ممکن است ترجيح بدهيد قبل از نوشتن داستان کودکانه، طرح همه چيز را از قبل مشخص کنيد. شما مي خواهيد شخصيت هاي خود را بشناسيد و اتفاقاتي که از ابتدا تا انتها براي آنها رخ مي دهد را بدانيد. برعکس ممکن است شما با يک ايده شروع کنيد و در حين نوشتن به زواياي مختلف داستان و شخصيت ها پي ببريد.


همانطور که استفن کينگ مي گويد، "شخصيت هاي جالب را در موقعيت هاي دشوار قرار دهيد و بنويسيد تا دريابيد که چه اتفاقي مي افتد."


يکي از اين روشها براي شما طبيعي خواهد بود. اما بسياري هم از هر دو شيوه استفاده مي کنند. کاري را انجام دهيد که حس بهتري را در شما ايجاد مي کند.


صرفنظر از اينکه کدام شيوه مناسب شماست، به نوعي ساختار نيز نياز داريد تا بعد از نوشتن 30 صفحه انگيزه خود را از دست ندهيد و يک ايده کلي داشته باشيد که داستان به کدام سو خواهد رفت.


مرحله 3: يک شخصيت اصلي فراموش نشدني ايجاد کنيد.


قبل از شروع نوشتن صفحه اول، بايد شخصيت هاي خود را درک کنيد. مهمترين شخصيت قصه کودک يا داستان همان شخصيت اصلي (protagonist) يا نقش اول يا قهرمان (hero) خواهد بود.


اين شخصيت اصلي بايد داراي يک آرک يا قوس شخصيتي باشد، به عبارتي در آخر داستان فردي متفاوت يا بهتر شود.


اين بدان معناست که اين شخصيت بايد داراي ويژگي هاي بالقوه قهرمانانه اي باشد که در نقطه اوج ظاهر مي شود. شخصيت اصلي لازم نيست انساني از همه جهت کامل باشد بلکه مي تواند نقايص انساني نيز داشته باشد، اما اين موارد بايد قابل جبران باشند.


شما همچنين به يک شخصيت هماورد (antagonist) يا ضد قهرمان (anti-hero) يا يک شخصيت شرور (villain) نياز خواهيد داشت که بايد به همان اندازه قهرمان داستان شما قدرتمند باشد.


شما بايد دلايلي براي کارهاي بد شخصيت شرور داستان خود ارائه دهيد تا او را به يک دشمن شايسته، واقع بينانه و به ياد ماندني تبديل کنيد. همچنين به شخصيت هاي ديگري نيز در داستان نياز داريد.


براي هر شخصيت سؤالات زير را بپرسيد:



  • آنها چه مي خواهند؟

  • چه چيزي يا چه کسي آنها را از رسيدن به آن باز مي دارد؟

  • در موردِ آن چه مي خواهند چه اقدامي انجام مي دهند؟

  • نقش آنها در داستان اصلي چيست؟


براي هر شخصيت از نامهاي متمايز يا حتي با حرف اول متمايز استفاده کنيد و آنها را از نظر ظاهري و نوع صحبت کردن متفاوت از يکديگر قرار دهيد تا خواننده شما دچار سردرگمي نشود.


تعداد شخصيت هايي را که در ابتدا معرفي مي کنيد محدود کنيد. براي به ياد ماندني بودن شخصيت ها، بايد آن ها باورپذير کنيد و به آنها انسانيت تزريق کنيد. اگر شخصيت هاي شما واقعي به نظر نمي رسند، ممکن است به اين دليل باشد که فاقد ويژگي هاي افراد واقعي هستند.


به طور طبيعي شخصيت اصلي شما با يک مشکل بيروني روبرو خواهد شد، اما آشفتگي هاي دروني اوست که باعث مي شود او را بر روي صفحات رمان زنده کند.


اينکه شخصيت اصلي قهرمانانه، مبتکر، با اخلاق و از نظر جسمي قوي باشد ايرادي ندارد. اما شخصيت اصلي شما نيز بايد با ترس، ناامني، ضعف دروني روبرو شود. به خواننده هاي خود شخصيتي را ارائه دهيد که بتوانند با او ارتباط برقرار کنند و اين بدان معنيست که بايد شخصيت داستان خود را بسط دهيد.


قبل از شروع نوشتن، محدوده نقاط قوت، ضعف و ناامني هر شخصيت را تصوّر کنيد و اين کار نوشتن را بسيار ساده تر خواهد کرد.


براي کسب اطلاعات بيشتر مي توانيد مطالب مربوط به رشد و بسط شخصيت هاي داستان و قصه صوتي و شخصيت پردازي در داستان را نيز مطالعه کنيد.


مرحله 4: ايده خود را به يک پيرنگ گسترش دهيد.


مي دانستيد که برخي رمان نويس هاي پرفروش پيرنگي براي داستان خود طرح ريزي نمي کنند؟ مثلاً استفان کينگ يکي از اين نويسنده هاست. هرچند اين کار ممکن است جالب به نظر برسد ولي يک مشکل عمده وجود دارد: من و شما استفان کينگ نيستيم. اگر تمايل داريد که بدون نقشه اوليه از طريق فرآيند کشف شروع به نوشتن کنيد، باز هم به يک ساختار احتياج داريد.


رمان نويس پرفروش دين کوونتز در کتاب خود با عنوان "چگونه داستان هاي پرفروش بنويسيم" ساختار داستان کلاسيک را معرفي مي کند:



  • شخصيت اصلي خود را در اسرع وقت با مشکلات روبرو کنيد.

  • هر کاري که شخصيت داستان شما براي رهايي از آن مشکل انجام مي دهد، باعث بدتر شدن شرايط مي شود.

  • . تا اينکه مخمصه نااميد کننده به نظر برسد

  • سرانجام، هر چيزي که قهرمان داستان شما در راه رهايي از آن مشکل مي آموزد، آرک شخصيت او را کامل مي کند و آنچه را که براي موفقيت در پايان لازم دارد، به او مي بخشد.


عناصر پيرنگ


مدرسين داستان نويسي براي ساختار داستاني پيشنهادي خود نام هاي مختلفي را ارائه مي دهند، اما ترتيب اصلي همه تا حدود زيادي شبيه به هم است. همه آن ساختارهاي داستاني کم و بيش موارد زير را در بر مي گيرند:



  1. شروع يا مقدمه چيني

  2. واقعه اوج گيرنده يا کنش صعودي که همه چيز را تغيير مي دهد

  3. يک سري بحران ها که باعث ايجاد تنش مي شود

  4. نقطه اوج

  5. نتيجه گيري


صرف نظر از چگونگي ترسيم پيرنگ رمان، هدف اصلي شما بايد اين باشد که خوانندگان را از همان ابتدا مجذوب داستان خود کنيد.


مرحله 5: تا مي توانيد تحقيق کنيد.


اگرچه داستان ساخته ذهن نويسنده است امّا براي موفقيت بايد باورپذير باشد. حتي داستان هاي تخيلي يا فانتزي بايد در آن دنياي خيالي خود با معني باشد. وقتي خواننده فرض شما را پذيرفت، آنچه در ادامه مي آيد بايد متناسب با منطق داستان باشد. تحقيقات مؤثر در افزودن ويژگي هاي لازم براي انجام اين کار مهم است.


وقتي شخصيت داستان شما قرار است از اسلحه استفاده کند، بايد هر چيزي را که لازم است در مورد آن بدانيد. مثلاً اينکه دقيقاً چه نوع اسلحه ايست و چند گلوله مي تواند شليک کند و غيره. ارائه جزئيات اشتباه باعث مي شود که خواننده به داستان شما اعتماد نکند و علاقه خود را به داستان از دست بدهد.


مومات تحقيقاتي:



  • براي تأييد موقعيت هاي جغرافيايي و هنجارهاي فرهنگي و يافتن نام شخصيت هايي که با فضا، دوره زماني و آداب و رسوم مطابقت دارند مي توانيد به اطلس ها يا تقويم هاي جهاني مراجعه کنيد. اگر شخصيت داستان شما مثلاً متعلق به خاور ميانه است، مطمئن باشيد که شخصيت قصه کودکانه اگر حرکتي را انجام مي دهد که مختص فرهنگ شماست در  فرهنگ او نيز به همين معني بکار مي رود.

  • دائره المعارف ها. مي توانيد به کتابخانه مراجعه کنيد يا از دائره المعارف هاي آنلاين استفاده کنيد.

  • يوتيوب و موتورهاي جستجو آنلاين مي توانند دهها هزار نتيجه براي مطلب مورد تحقيق شما ارائه دهند.

  • هنگام نوشتن رمان مي توانيد از يک فرهنگ لغت نيز استفاده کنيد اما نه براي اينکه عجيب ترين کلمه را پيدا کنيد.

  • هيچ جايگزيني براي مصاحبه حضوري با متخصصان وجود ندارد. مردم دوست دارند در مورد کار خود صحبت کنند و غالباً چنين گفتگوهايي منجر به ايده هاي داستاني بيشتر مي شوند.


در برابر کوتاه کردن روند تحقيق مقاومت کنيد. خوانندگان متوجه اشتباهات جغرافيايي، فرهنگي و فناوري مي شوند و مطمئن باشيد که ساکت نمي مانند و به شما اطلاع مي دهند.


حتي خوانندگان ژانرهاي علمي تخيلي و فانتزي نيز خواهان باورپذيري در محدوده پارامترهاي دنياي خيالي داستاني که شما ايجاد کرده ايد هستند.


يک نکته اينکه فقط براي نشان دادن تحقيقات خود، داستان خود را مملو از تمام اطلاعاتي که آموخته ايد نکنيد. اين اطلاعات را همانند افزودن چاشني به غذا، به داستان اضافه کنيد.


مرحله ششم: زاويه ديد خود را انتخاب کنيد.


ديدگاهي که رمان خود را با توجه به آن مي نويسيد مي تواند پيچيده باشد زيرا بسياري موارد را شامل مي شود.


زاويه ديد در واقع انتخاب صداييست که براي داستان استفاده مي کنيد: اول شخص (من) ، دوم شخص (تو، شما) يا سوم شخص (او). همچنين بايد شخصيتي را که داستان را بر اساس زاويه ديد او بيان مي کنيد انتخاب کنيد.


قانوني که بايد در نظر داشته باشيد اين است که در هر صحنه يا هر فصل يا حتي کل رمان، زاويه ديد متعلق به يکي از شخصيت هاي داستان انتخاب شود.


خوانندگان همه چيز را در داستان شما از منظر اين شخصيت تجربه مي کنند. پس نمي توانيد وارد انديشه ديگر شخصيت هاي قصه کودکانه شويد. آنچه شخصيتِ زاويه ديد شما مي بيند، مي شنود، لمس مي کند، مي بويد، مي چشد و فکر مي کند تمام چيزي است که مي توانيد انتقال دهيد.


بعضي از نويسندگان فکر مي کنند که اين به اين معناست که محدود به استفاده از زاويه ديد اول شخص هستند، اما اينگونه نيست. بيشتر رمان ها با زاويه ديد سوم شخص محدود نوشته شده اند. و اين بدان معناست که زاويه ديد در هر زمان محدود به يک شخصيت مي شود، و اين شخصيت بايد شخصيتي باشد که بيشتر از بقيه چيزي براي از دست دادن دارد.


نوشتن رمان خود با زاويه ديد اول شخص ممکن است ساده تر بنظر برسد از آنجايي که مي توانيد خود را به آن يک شخصيت محدود کنيد، اما سوم شخص محدود محبوب ترين زاويه ديد است.


ممکن است اين سؤال برايتان پيش بيايد که چگونه مي توان شخصيت هاي ديگر را بدون تغيير زاويه ديد معرفي کرد يا بسط داد. داستان هاي محبوب موجود را بخوانيد تا ببينيد که چگونه رمان هاي پرفروش ها اين کار را انجام مي دهند.


مرحله هفتم: از ميانه اتفاقات شروع کنيد.


شما بايد خواننده را از همان صفحه اول مجذوب داستان خود کنيد. اين به معناي يک صحنه تعقيب و گريز و تيراندازي نيست، هرچند ممکن است براي يک داستان در ژانر هيجاني اين چنين شروعي کارآمد باشد. بلکه اين بدان معني است که از فضاسازي و توصيفات بيش از اندازه خودداري کنيد و به چيزهاي مهم داستان برسيد.


لِس اجرتُن، نويسنده رمان هاي بلند چنين مي گويد که نويسندگان مبتدي بيش از حد تلاش مي کنند همه چيز را از ابتدا براي خواننده توضيح دهند. در واقع بايد به خواننده خود اعتماد کنيد که آنچه اتفاق مي افتد را بتواند استنباط کند. هدف هر جمله، در حقيقت هر کلمه اي اين است که خواننده را براي خواندن جمله يا کلمه بعدي ترغيب کند.


مرحله هشتم: تئاتر ذهن خواننده را درگير کنيد.


حتماً شنيده ايد که تماشاگران فيلمي که بر اساس يک کتاب ساخته شده است، کتاب آن را ترجيح مي دهند. دليل اين امر واضح است: حتي با وجود تصويربرداري هاي پيشرفته رايانه اي، هاليوود نمي تواند با تئاتر ذهن خواننده رقابت کند. تصاويري که از ذهن ما تراوش مي کنند بسيار تخيلي تر و نمايشي تر از آن چيزيست که هاليوود مي تواند توليد کند.


وظيفه شما به عنوان يک نويسنده اين نيست که خوانندگان را وادار کنيد همانطور که شما داستان را در ذهن خود مي بينيد تصور کنند، بلکه بايد تئاترهاي ذهن آنها برانگيخته شود. به آنها فقط اطلاعات کافي بدهيد تا پروژکتورهاي ذهني خود را درگير کنند. اين جاست که جادو اتفاق مي افتد.


مرحله 9: مشکلات شخصيت اصلي خود را بيشتر کنيد.


شما خواننده خود را با مقدمه چيني داستان خود مجدوب کرده ايد و قهرمان خود را در مشکلات وحشتناکي فرو برده ايد. اکنون، هر کاري که او انجام مي دهد تا از اين دردسر وحشتناک بيرون آيد، بايد به تدريج شرايط را بدتر کند. خيلي از نويسنده هاي مبتدي زندگي قهرمان را خيلي آسان مي کنند. بگذار ماشينش خراب شود، اسلحه اش به سرقت برود، نامزدش او را ترک کند، از کار اخراج شود و . . شما بايد هر آنچه را که زندگي او را آسان مي کند، از او بگيريد. کشمکش موتور داستان است.


نکته: شخصيت خود را به يک احمق تبديل نکنيد. او مي تواند نقاط ضعف و نقص داشته باشد، اما آنها بايد قابل شناسايي و قابل جبران باشند و ويژگي هايي آزاردهنده يا دفع کننده نداشته باشند. مشکلات وي به دليل تلاش براي برطرف کردن آن ها بطور منطقي افزايش يابد. مي توانيد اشاره کنيد که او منابع جديدي را ايجاد مي کند که در پايان به خوبي به او کمک مي کنند، اما تا آن زمان شما بايد به طور فزاينده اي به مشکلات او بيافزاييد.


 


مرحله 10: مخمصه را نااميدکننده جلوه دهيد.


آنجلا هانت، رمان نويس از اين موضوع به عنوان غم انگيزترين لحظه (The Bleakest Moment) ياد مي کند. حتي جايي که خود شما به فکر فرو مي رويد که چگونه مي خواهيد شخصيت داستان را از اين شرايط خارج کنيد.


اين کار آسان نيست، باور کنيد. شما وسوسه خواهيد شد که به شخصيت داستانتان استراحت بدهيد، يک راه فرار را اختراع کنيد يا يک معجزه وارد داستان کنيد. غم انگيزترين لحظه قهرمان شما را وادار به اقدام مي کند، از هر تکنيک جديدي که در مقابله با موانع قبلي به دست آورده، استفاده مي کند و ثابت مي کند که همه چيز فقط در ظاهر غير قابل اصلاح بنظر مي رسد. هرچه اوضاع نااميدکننده تر باشد نقطه اوج و پايان شما قدرتمندتر خواهد بود.


مرحله 11: همه چيز را به نقطه اوج برسانيد.


نقطه اوج عاطفي داستان شما وقتي به وجود مي آيد که قهرمان شما با آزمايش نهايي خود روبرو شود. مخاطرات بايد شديد و شکست برگشت ناپذير باشد. کشمکش و درگيري که در طول داستان در حال شکل گيري بوده است به يک رويارويي نهايي تبديل شود.


در "جنگ ستارگان: اميد جديد" نقطه اوج جايي است که شورشيان مجبور به نابودي ستاره مرگ مي شوند. در نسخه اصلي فيلم، صحنه آنچنان تأثيرگذار نبود، بنابراين فيلمسازان اين واقعيت را اضافه کردند که ستاره مرگ در آستانه تخريب پايگاه شورشيان بوده است. اين باعث افزايش تنش و حس خطر شد. به خوانندگان داستان خود براي اينکه تا اينجاي داستان کودکانه شما را همراهي کرده اند پاداش دهيد و نقطه اوجي که داستان براي رسيدن به آن طرح ريزي شده بود را ارائه دهيد. اما به ياد داشته باشيد نقطه اوج پايان داستان نيست.


 


مرحله 12: خوانندگان را کاملاً راضي کنيد.


يک پايان عالي داراي ويژگي هاي زير است:



  • از خواننده بخاطر سرمايه گذاري در وقت و پول تقدير مي کند.

  • بهترين گزينه از همه گزينه هاي شماست. اگر انتخابي بين پاياني هوشمندانه، عجيب يا عاطفي داريد، هميشه پايان عاطفي را هدف قرار دهيد.

  • قهرمان خود را تا آخرين کلمه روي صحنه نگه داريد.


از آنجايي که اوج بسيار چشمگير است، پايان ها اغلب به يک باره فروکش مي کنند. اجازه ندهيد اين اتفاق بيفتد. پايان به اندازه نقطه اوج چشمگير و پرتحرک نخواهد بود، اما بايد به همان اندازه تحريک آميز و سر زنده باشد. عجله نکنيد وقت بگذرايد و يک پايان کاملاً رضايت بخش بنويسيد.


 


در پايان اين مطلب چند نکته را مد نظر داشته باشيد: اجازه ندهيد طولاني بودن روند نوشتنِ رمان، شما را نا اميد کند. اجازه ندهيد که ترس شما را متوقف کند. از آن به عنوان انگيزه اي براي انجام بهترين کار خود استفاده کنيد.


مدام با خود نگوييد چه مي شد اگر .؟ فقط حرکت کنيد.


به اين موضوع توجه کنيد که چرا اين سفر را در وهله اول شروع کرديد. مراحلي که در اين مقاله آمده است را دنبال کنيد و سال آينده اولين نسخه از رمان منتشر شده خود را با نام خود روي جلد در دست داشته باشيد.


 


قصه‌ها به کودکان راه‌حل‌هايي ارائه مي‌دهند که غيرمنتظره و شگفت‌انگيز و مثبت هستند


قصه‌ها مي‌تواند از نظر تربيت اجتماعي، عاطفي و اخلاقي نيز موثر واقع شوند و بسياري از مقررات، هنجارهاي اجتماعي و دستورالعمل‌هاي زندگي را منتقل کنند. چگونگي روبرو شدن با مشکل‌ها، حل آن‌‌ها و بسياري از الگوهاي رفتاري در گروه‌ها و طبقه‌هاي مختلف اجتماعي و سني در داستان‌ها بيان مي‌شود. اگر والدين يا درمان‌گران قادر به فهم افکار سري کودک يا شناسايي احساس‌هاي پنهان او باشند، هر اندازه تفسيرهاي انجام شده نيز درست باشند، باز اين فرصت از کودک گرفته مي‌شود که خود از طريق شنيدن پي در پي داستان و تفکر درباره آن به احساس رويارويي موفقيت‌آميز با مشکل خود دست يابد. به‌همين دليل است که رويکردهاي داستاني به روان‌درماني تأکيد دارد و قصه‌ها در چگونگي رفتار و واقعيت‌هاي کودکان نقش موثري ايفا مي‌نمايد.


 


قصه‌ها به کودکان راه‌حل‌هايي ارائه مي‌دهند که غيرمنتظره و شگفت‌انگيز و در عين حال شدني و مثبت هستند. تلاش پژوهش‌گران و درمان گران منجر به استفاده از ادبيات و قصه صوتي و قصه شب و قصه‌درماني شده است.  



برخي از مسائل کودکان با مشکلات عاطفي و رفتاري از ضعف آگاهي و بهره نبردن از مهارت‌هاي اجتماعي، الگوي کلامي صحيح، رفتارهاي جامعه‌پسندانه، مهارت‌هاي ارتباطي و دوست‌يابي، مسئوليت‌پذيري، و غيره ناشي مي‌شود؛ پس آموزش اين مهارت‌ها به اين کودکان ممکن است تا حدودي از بروز اين مشکلات پيشگيري کند. درمان‌گران و روان‌شناسان کودک مي‌توانند جديت بيشتري براي استفاده از قصه در مداخله‌هاي درماني کودکان و نوجوانان نشان دهند و والدين و معلمان بهتر است استفاده گسترده‌تر از قصه‌ کودکانه و داستان کودکانه هدف‌دار را در برنامه‌هاي آموزشي و تربيتي کودکان بگنجانند به خصوص که اين امر در سنت تربيتي فرهنگ ما جايگاه خاص خود را هم دارد.
در اين‌جا چند نمونه از راهبردهاي مهارت‌هاي اجتماعي را ذکر مي‌کنيم که مربيان مي‌توانند براي آموزش آن‌ها از داستان استفاده کنند و براي اين‌که کودک مطالب را بهتر درک کند از سوال‌هاي نيمه سازمان يافته نيز کمک بگيرند. اين راهبردها به کودکان پرخاش‌گر کمک مي‌کند تا تمايلات و رفتارهاي پرخاش‌گرانه خود را مهار کنند.



- پيوستن به فعاليت‌هاي ديگر
- ابراز خشم با لحن آرام
- ترک صحنه
- نپذيرفتن تقاضاهاي ديگران به شيوه‌اي مودبانه
- يادآوري سودمندي و مزاياي رفتار مناسب
- ناديده انگاشتن رفتار نامطلوب ديگران
- استفاده از جمله‌هاي تلفيقي
- هم‌دلي کردن


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خدمات اینترنتی در سراسر استان گلستان دوره های بازاریابی و برندینگ دفتر پیشخوان پردیس یاسوج مطالب اینترنتی دكتر محمد اصفهانی :: حنجره ی الهی آشپزباشی دانلود رایگان جزوه و خلاصه کتاب معرفی برترین اساتید گیتار تهران و کشور به هنرجویان و علاقه مندان ژورنال ادیت 10 نکات کلیدی برای حرفه ایان تجزیه و تحلیل سطح ورودی